تهیونگ وسط بوسه نیشخندی زد، دستاشو از روی پهلوهای جونگکوک سر داد و روی باسنش که به طرز وسوسه انگیزی روی روناش فشار خوشایندی میاورد نگه داشت و محکم با دستاش فشارشون داد ،جونگکوک شوکه هینی کشید و ناخواسته بوسه ی خیسشونو قطع کرد.
تهیونگ با نیشخند به صورت قرمزش نگاه کرد، با دهن باز نفس نفس میزد و طره ای از موهای به رنگ شبش روی صورت مهتابیش ریخته بود، زیبا بود ، جونگکوک به سختی نفسشو کنترل کرد و با چشمای خمار دوباره به تهیونگ نزدیک شد ،باسنشو روی برجستگی زیرش بیشتر فشرد و با پوزخند لب زد.
-فک کنم برخلاف تو این از پسرا خوشش میاد.
تهیونگ با نیشخند کمی خودشو جلو کشیدو سیب گلوی شاهزادشو لیسید، با بسته شدن چشمای شاهزاده دستشو از پشت وارد شلوارش کرد و بدون هیچ پوششی باسن نرم جونگکوک رو تو دستاش فشرد.
- بهت که گفتم شاهزاده، همیشه استثنا وجود داره.
جونگکوک با حس دستای تهیونگ روی باسنش و لباش روی گردنش حس عجیبی توی بدنش پیچید و مورمورش شد ،چنگ انداخت به پشت تهیونگ، ناخودآگاه خودشو تو بغلش کشید بالا ،اینجوری تسلط بیشتری روی تهیونگ داشت، نباید میذاشت تهیونگ کنترلش کنه، نباید کم میاورد ،همونطور که از بالا به چشمای سیاه و خمار تهیونگ خیره شده بود بندای لباسشو آروم آروم باز کرد، یه دستشو تو موهای تهیونگ چنگ کرد و با دست دیگش دست آزاد تهیونگ رو گرفت و نوازش وار روی سینه ی خودش کشید.
تهیونگ پوزخندی زد، جالب بود براش، حرکات جونگکوک براش خیلی جالب بود و جالب تر از اون اینکه واقعا روی تهیونگ تاثیر میذاشت، این که سعی میکرد جلوی تهیونگ کم نیاره موضوع رو برای تهیونگ جذاب تر کرده بود ، حریصش میکرد که کاری کنه کم بیاره، بهش التماس کنه و بذاره تهیونگ کنترل کاملشو به دست بگیره، انگشتاشو دور نوک سینه ی جونگکوک قفل کرد و خیره به لب جونگکوک که بین دندوناش گیر کرده بود دست دیگشو نوازش وار بین خط باسنش کشید و روی سوراخش توقف کرد، کمی انگشتشو دورش چرخوند و به آرومی واردش کرد.
نفس جونگکوک برید، این با چیزی که توی کتابا دیده بود خیلی فرق میکرد، یکی از مزیت های شاهزاده بودن و بلد بودن فرهنگ ها و زبان های مختلف دسترسی داشتن به کتابهای ممنوعشون بود، کتابچه های بازِ روابط، چه روابط دختر با پسر چه پسر با پسر، تایم های زیادی رو همراه با یویوی عزیزش به عکسای اون کتابا خیره شده بودن و توی تصوراتشون افراد توی نقاشی هارو خودشون فرض کرده بودن ولی الان این حس، این لمس ها خیلی واقعی بود ،خیلی خوب بود، نفسشو از لذت بند میاورد.
تهیونگ دوباره لباشو رو لبای جونگکوک کوبید، لب پایینیشو بین دندوناش گرفت و فشار ارومی داد، زبونشو سر داد تو دهن جونگکوک و با حس گرمی و شیرینی که بهش دست داد انگشتشو از سوراخ جونگکوک بیرون آورد، اونیکی دستشم از روی نیپلای حساس و تحریک شدش جدا کرد هردوتا دستشو دور جونگکوک پیچید، بغلش کرد و بوسشونو عمیق تر کرد ، زبون جونگکوک رو لیسید و محکم مکید.
YOU ARE READING
𝆭 𝆹𝅥 𝐌𝐫.𝐖𝐨𝐤𝐨𝐮 𝆹𝅥 𝆭
Fanfictionୣ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫:Alfalotus ୣ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:adventure, smut, historical, romance, royal اسمات،ماجراجویی، عاشقانه، سلطنتی ୣ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:vkook، yoonmin, namjin,... ویکوک،یونمین،نامجین،.... 𝐔𝐩.𝐝𝐚𝐲𝐬: Monday & Friday 🕘21:00 ୣخلاصهୣ 𝆭 𝆭 𝆭 _صب...
