یه جوری هم دیگر رو می بوسیدیم که انگار تشنه به اب رسیده البته بیشتر اون داشت می مکید و گاز می گرفت به من فرصتی نمی داد
با دستش تمام بدنم رو از بالا به پایین و بر عکس نوازش می کرد
دستشمو تو موهاش کردم و کشیدم عقب چون هیچ فرصتی بهم نمی داد
خمار به چشماش بعد به لبهاش نگاه کردم لعتنی زیادی جذابه
به گردنم هجوم اورد و با تمام قدرت داشت می مکید تو حال خودم نبودم هم هیت بودم وهم عاشق
ولی یه چیزی درست نبود ..من هنوز ...هنوز نمی تونم بهش اعتماد کنم اون چندین بار منو شکسته و من تو اولین توجهی که بهم نشون داده وا دادم
درسته خیلی دوستش دارم ولی اگه بعد اینکه باهم انجامش دادیم من رو بزاره و بره یا دوباره یه کاری کنه که بشکنم و بهم بی توجهی کنه نابود می شم
سعی کردم سرشو که با تمام قدرت داشت گردن و سینمو کبود می کرد کنار بکشم متوجه شد و خودشو بالا کشید
نگاهی به چشام کرد کل حموم از رایحه هامون پر شده بود
خواست ببوستم که سرمو پس کشیدم
سوالی نگاهم کرد رایحش و وجودش باعث ارامشمه
+من ...من مطمعن نیستم این خیلی زوده من هنوزاماده نیستم ببخشید
اول یکم گیج نگام کرد حس کردم ناراحت شد یا حتی عصبانی
فکر کنم حقم داره بهش گفتم اعتماد دارم بهش می تونیم انجام بدیم ولی وسط کار گفتم نه هنوز زوده احتمالا منم جاش بودم ناراحت و عصبی می شدم اونم با یه کیر بزرگ بلند شده
سعی می کردم به هر جایی نگاه کنم جز اون
که حس کردم دستاش رو دورم حلقه کرد و محکم منو تو آغوشش کشید خیلی نرم و ولی محکم و امن
+تو عصبانی نیستی یا ناراحت ؟
-چرا باید باشم انبه ؟تو برام با ارزش تر از چیزی هستی که فکرشو می کنی درسته یه مدت رفتار درستی باهات نداشتم ولی انقدرم عوضی نیستم که ولی نمی خوای انجامش بدم
+ممنونم
- تا زمانی که تو نخوای انجامش نمی دیم درکت می کنم فقط نگران چیزی نباش همه چیزو حل می کنم
+باز ممنونم ولی می خوای با اون چیکار کنی؟
با چشمم به پایین و به اژده های بین پاهاش اشاره کردم
نیم نگاهش به پایین انداخت و خندید
-نمی دونم یه کی بیدارش کرده گردنش نمی گیره
+خب من که گفتم الا حس می کنم وقتش نیس-
صورتمو قاب گرفت صورتشو درست روبه روی صورتم اورد و حرفمو قطع کرد و با خنده گفت
-می دونم شوخی کردم سعی می کنم دوش ابسرد بگیرم تو خودتم باید بگیری وضعیت چندان بهتری از من نداری
راس می گفت ولی اون شرایطش خیلی بدتر از من بود
+شاید نتونیم با هم اون کارو بکنیم ولی خب من می تونم کمکت کنم
YOU ARE READING
ma lune
Actionکوک امگایی فقط آرزوی یه زندگی عادی با جفتش در کشور مورد علاقش یعنی فرانسه داشت انتظار اینو نداشت دزدیده بشه اونم از طرف برده فروشان و جفت عوضیش یعنی کیم تهیونگ قسمتی از فیک: خیره به چشمای کهربایی جفتش کلماتش رو لرزون به لب اورد _حق با توئه من تمام...
