امیدوارم از این پارت خوشتون بیاد 🩶🌕
_جیمین ..پاشو دیگه×جیمین..جیمین
_پاشو دیگه بیبی
+چقدر سر صدا می کنید بزارید بخوابم دیونه شدید؟
_پاشو تست بده دیگه
+ولم کن کوک دیونه شدی؟
×پاشو تست بده دیگه کوآلا
+وقت هستتتت
_جی..
+هیس
_خسته
Pov jungkook
فکر کرده ولش میکنم
رفتم بغلش خوابیدم و موهای نرم رنگ یخیش رو نوازش کردم_این رنگ مو خیلی بهت میاد
جیمین تکون نخورد
×خخخ...بهت توجه نمیکنه
_مگه دست خودشه؟
با این حرفم هلو جیمین رو اسپنک کردم
با دستش به شکمم ضربه ای زد
اما من کوتاه نیومدم و دستم رو روی باسن هلویش گذاشتم و نوازشش کردم
بلافاصله دستش رو روی دستم گذاشت و کنار زد
+یه بار دیگه من خوابم بهم دست بزنی...
_خب؟ چیکار میکنی ؟
×کرم نریز کوک
_خب توهم بیا بریز
جیمین با قیافه خوابالود و هنگ بهم نگاه کرد
فش رو تو قیافش میدیدم
دوتامون زدیم زیر خنده+کصخلی ؟
_بی ادب پاشو بینم
+ولم کنم بابا..هق...
تهیونگ داشت از بحث اون دوتا لذت می برد و میخندید
کوک شلوار جیمین رو گرفت و یکم پایین کشید
_پاشو تست بده
+شلوارم و ول کن ... تهیونگ بیا نجاتم بده.. ولم کن کوک میزنم تو دهنت ها من بزرگ ترم ازت
_بزن من از خدامه همه جوره حست کنم
+بابا این منحرف رو اول صبحی جمع کن تهیونگگگگ
YOU ARE READING
My half brothers ☁️ برادران ناتنی من
Fanfictionداستان از خانواده ای شروع میشه که بعد از اینکه مادر فهمید یک پسر امگا به دنیا آورده تصمیم میگیره دوتا آلفای دوقلو که خیلی ازشون خوشش اومده بود رو برای محافظت از امگاش به سرپرستی بگیره (کامل شده!)