3

879 124 13
                                    

:«یا مسیح»

دستش رو روی قلبش گذاشت

تهیونگ بی تفاوت ادامه داد
:«برو خونم و سکس تیپی که دارم رو بسوزون»

مگه این روح نباید میرفت؟اصلا این رو ولش کن
سکس تیپ؟

:«سکس تیپ از کی؟»

تهیونگ:«از یه دختر اسمش رو یادم نمیاد اگه پخش بشه برام بد میشه»

ابرویی بالا انداخت

:«تو که مردی»

تهیونگ:«بازم دوست دارم آبروم نره»

جونگکوک سری تکون داد
خمیازه کشید
:«فردا صبح میرم»

پتو رو کشید روی سرش که بخوابه
ولی تهیونگ محکم پتو رو کنار زد

:«همین الان!»

با صدای خشمگینی گفت و دودش سیاه تر شده بود

این قضیه باعث شد جونگکوک از ترس بپره و دستش رو بیاره بالا

:«خیله خب خیله خب میرم همین الان میرم»

از اتاق بیرون رفت و سوییچ ماشینش رو برداشت و از خونه زد بیرون

نگاهی به کنارش کرد و تهیونگ رو دست به سینه دید که داره با اخم نگاهش میکنه

:«میتونی از خونه بیایی بیرون؟»

تهیونگ:«البته که میتونم حالا وقت رو تلف نکن و راه بیفت»

داخل ماشین نشست و روشنش کرد

به سمت خونه آیدل معروف راه افتاد

تهیونگ تمام مدت داشت مسیر رو نشونش میداد
ولی چند بار جونگکوک اشتباه پیچید که داشت باعث عصبانیت مرد میشد

ولی بالاخره رسید
ماشین رو پارک کرد و پیاده شد

وارد ساختمان شد
جونگکوک چیزی که میدید رو باور نمیکرد چحوری انقدر اینجا با اپارتمان مردم معمولی فرق داشت؟

تهیونگ:«به چی زل زدی؟راه بیفت دیگه»

مرد از وقفه خوشش نمیومد

پسر دست از نگاه کردن برداشت و به سمت اسانسور رفت که
مدیر ساختمان جلوش رو گرفت

:«با کی کار داری؟»

طوری داشت با جونگکوک رفتار میکرد که انگار هرزه بود

پسر نمیدونست چی جوابش رو بده که تهیونگ بهش گفت

:«بگو یکی از هرزه های کیم تهیونگ بودم چیزی رو جا گذاشتم»

هرزه ها؟
ولی جونگکوک کلمه به کلمه تکرار کرد
مدیر ساختمان از انزجار صورتش رو جمع کرد و کنار رفت
جونگکوک شنید که زیر لب گفت

:«شک ندارم کیم تهیونگ از ایدز مرده»

راستش تا همین حالا که جونگکوک افکارش نسبت به ددی سابقش خیلی فرق کرده بود

تهیونگ طوری که تلوزیون نشون میداد نبود

اون مردی سرد ولی به موقعش مهربون نبود

یادشه یه مدت حرفی که مرد زده بود بشدت وایرال شده بود
اونم این بود که ازش میپرسن با وان نایت مواقفه یا نه

تهیونگم گفته بود

:«به هیچ وجه به نظرم ارتباط عاطفی مهم تر از فیزیکیه من ترجیح میدم با کسی که میدونم میخوام براش زندکی کنم سکس داشته باشم»

همه تهیونگ رو به خاطر جنتلمن بودنش تحسین کردن
ولی مرد همه چیزش دروغین بود

چیزی که جونگکوک تو یه ساعت متوجهش شده بود

ولی پسر نمیدونست این حتی یک هزارم کارهای تهیونگ نیست

با صدای دینگ اسانسور به خودش اومد و از اتاقک خارج شد و مقابل واحد 33 ایستاد

خونه کیم تهیونگ

پرسید

:«کلیدت کجاست؟»

تهیونگ:«تو اون کفش مشکیه»

به سمت کفش رفت و با تکونی که داد متوجه کلید داخلش شد

بیرون اورد و در رو باز کرد

بدون فکر گفت

:«شت»

بوی کام داشت خفش میکرد

خونه پر از لباس زیر های استفاده شده دخترونه بود

تهیونگ  اخمش عمیق تر شد

:«به چی نگاه میکنی؟ منم نیازهایی داشتم»

وارد خونه شد

تمام تابلو های خونش از آیدل های زن معروف که برهنه و بدترین پوزیشن بودن گرفته شده بود

از خجالت قرمز شده بود

سریع به سمت اتاق تهیونگ رفت ولی کاش درش رو باز نمیکرد

با باز شدن در تابلوی بزرگ از واژن زن یا دختری بهش خوشآمد گفت

جونگکوک چشماش رو پوشوند و داد زد

:«خدایا چشمام، چشمام»

Summons Kim Taehyung  ll vkookWhere stories live. Discover now