هیونگ مورد علاقه م:
اوکی، چی ساعتی؟

رو مخ:
شیش

هیونگ مورد علاقه م:
اوکی، پس شیش میبینمت، بای

رو مخ:
باییی

هشت
*

_هیونگ به نظرت خوبه؟

_پرفکته

_اوکی
خوب شدم؟

_عالی شدی

*استایل کوک*

*استایل کوک*

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


_اوه اوه الان میرسه

زنگ در*

جونگ کوک در رو باز میکنه

_سلام

_سلام، بریم؟

*استایل تهیونگ*

*رایتر: ته خیلی باتمه😭*


سوار ماشین میشن*

_چقدر قشنگ شدی

*کوک خجالت میکشه,*

_مرسی... شما هم قشنگ شدید

_رسمی نباش، تهیونگ یا هیونگ صدام کن

_باشه هیونگ

_افرین، پسر خوب

میرسن رستوران و تهیونگ ماشینو پارک میکنهوارد رستوران میشن و روی قشنگ ترین میزش میشینن

_چی میخوری؟

_آمم... پیتزا مخلوط

_منم یه برگر میخورم، نوشیدنی؟

_کوکا

_منم کوکا، گارسون؟

_بله؟

_یه برگر، یه پیتزا مخلوط، یه سیب زمینی، دو تا کوکا

_روی چشم

_ممنون
...

_ببین جونگ کوک، حقیقتا، من واقعا در مورد دیشب متاسفم، چون که اصلا نمیدونستم دارم چیکار میکنم

_اشکالی نداره، میتونستی بهم بگی

_اوهوم.. ـ

_شنیدم قراره شرکت رو ببرید توی یه جای بزرگتر

_اره درست شنیدی قرار بریم یجا دیگه

_اها،...

_یکم بیشتر در مورد خودت بگو،

_ام، خب 27سالمه، رنگ مورد علاقه م مشکیه

_منم 29 سالمه، رنگ مورد علاقه م طوسیه

_طوسیم قشنگه...

سفارشا میرسه و جونگ کوک مثل چی حمله ور میشه به غذا

بعد از رستوران سوار ماشین میشن و تهیونگ جونگ کوم. رو میبره روی پل، میشینن و تا خرخره ابجو میخورن🗿🙏🏻

جفتشون مست میشن و نمیتونن رانندگی کنن، ولی به زور میرن خونه ی تهیونگ، ولو میشن روی تخت و تهیونگ جونگ کوک. رو بغل میکنه

_هوم، جونگ کوک میدونستی لبات خیلی جذابن؟

_از لبای تو بیشتر نه

_دوست دارم طمعشو بچشم

_ازادی بچشی

و لباش رو روی لبای تهیونگ فشار میده...

.
.
.
.
ایح ایح، میدونم فحشم میدید ولی خب،
پارت بعدی اسماته، اگه میخواید ، نخونید
پشمام 94 تا ریدر
ستاره رو انگشت کن
کاکنتم بگذار شکلات کوچولو..
بوس بهتونن🚶‍♀️💜🍫

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Mar 22 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

black trustWhere stories live. Discover now