ساز را در دستم گرفتم؛
زدم زدم زدم؛
ناشنوام نمی فهمم چگونه مینوازم؛
علاوه بر آن مشکلی که دارم این است؛
که نمیدانم زمانی برای بقیه مینوازم؛
کج و کوله و چپ و چوله کردن قیافه شان؛
حاکی از زیبا نواختنم است یا افتضاح بودنش؛
استادم به چیزی مقید نبود؛
میگفت تو خوب مینوازی !
YOU ARE READING
قـیـودات
Spiritualزاویـه ای بسته از مغـزمان رهیافتی از عقل و منطق همانند زمستان 86 سرد همانند تابستان امسال گرم ♦️ موضوع؛ روایتی از کد گذاری جملات در مغز و بیانِ زبان ♦️ وضعیت آپلود ؛ ﴿کامل شده﴾ ♦️ اگر در طولِ خوانِشِ جملات ، سوالی به ذهن شما رسید یا اینکه بخشی را مت...
جمله پنجاه و نهم
ساز را در دستم گرفتم؛
زدم زدم زدم؛
ناشنوام نمی فهمم چگونه مینوازم؛
علاوه بر آن مشکلی که دارم این است؛
که نمیدانم زمانی برای بقیه مینوازم؛
کج و کوله و چپ و چوله کردن قیافه شان؛
حاکی از زیبا نواختنم است یا افتضاح بودنش؛
استادم به چیزی مقید نبود؛
میگفت تو خوب مینوازی !