Part 1 : Who is this Fucking Boy ?

Start from the beginning
                                    

نگاه خیرشون دوباره روی جانگ کوک بود و این عصبیش میکرد برای همین هوف کلافه ای کشید و به سمت دسشویی ها رفت اما نقشش به شکست منجر شد و دوک می راهشو بست

جانگ دوک می کابوس بزرگش بود و هیچوقت پایان پیدا نمیکرد هر چند باری که کوک اونو پس میزد اون دست از سرش بر نمیداشت و سعی میکرد یه نقطه ضعف ازش پیدا کنه و بهش نزدیک بشه اما مگه بچه منزوی و رتبه برتر مدرسه نقطه ضعف هم داره ؟

+ هی جئون .. دلم برای قیافت تنگ شده بود ...

دست دختر به سمت صورتش اومد اما وسط راه مچش بین دستای جانگ کوک اسیر شد

- ساعت هشت صبحه و من دیشب درست نخوابیدم خودتم میدونی اصلا خوشم نمیاد ازت و حوصله ندارم با چرت و پرتات وقتمو هدر بدم پس خودتو از سر راهم تکون بده

دست ظریف دختر رو ول کرد و به قیافه کش اومدش خیره شد

پوزخند کجی زد و دستشو توی جیبای شلوارش فرو برد و به سمت دسشویی راهی شد

________________________

ساعت نزدیک شیش عصر بود و خورشید کم کم غروب میکرد
سرش رو روی میزش گذاشته بود از پنجره به خورشیدی که پشت کوه ها محو میشد و آسمون رو صورتی کرده بود خیره بود

با شنیدن صداش از بلندگو های مدرسه تعجب کرد

اونو به دفتر مدیر مدرسه احضار کرده بودن و این بار اول بود

از جاش بلند شد و به سمت دفتر مدیر راهی شد
دوتا تقه زد و با اجازه آقای کیم وارد دفتر شد بی توجه به پسر دیگه ای که توی اتاق وجود داشت تعظیم کرد و نفس عمیقی کشید

+ بیا پسرم بیا بشین ...

قدم هاشو سمت کاناپه جلوی میز مدیر هدایت کرد و بعد از نشستن روی کاناپه نگاهی به پسر روبه روش انداخت با دیدنش چشماش از تعجب گرد شد

همون بود ... مطمئن بود همون پسریه که توی خوابش بوسیده بودش

نفس عمیقی کشید و مشغول ور رفتن با پوست کنار ناخونش شد و سعی کرد اهمیتی نده و به چیزای دیگه ای فکر کنه

+ آقای جانگ برادر بزرگتر دوک می همکلاست هستن

با شنیدن اسم دوک می چشماش صد برابر بزرگتر شد و به آقای کیم نگاه کرد

- چ .. چی ؟ دوک می ؟

آقای کیم لبخند دلگرم کننده ای زد و د حالی که مثل همیشه با آرامش حرف میزد شروع کرد به صحبت

+ بله پسرم دوک می ایشون تشریف آوردن اینجا تا ما یکی از دانش آموز های برتر مدرسه رو برای آموزش خصوصی به دوک بهشون معرفی کنیم

نگاهی به پسر انداخت با یه نگاه سرسری هم میشد متوجه شد تمام لباس هاش مارکن و حتی قیمت ساعت دستش به تنهایی چندین میلیون وون بود

I Still want you Where stories live. Discover now