Bamzi / بــامــزی

part 12

تهیونگ: اگه بگم منم مثل اون بغل میکنی؟

جونگکوک دستی به موهای جیمین کشید و سپس به پسر بزرگتر خانواده که حکم پدر رو داشت با تاسف خیره شد

جونگکوک: میشنوم!

تهیونگ: موهام درد میکنه! به جثه ی اون فسقلی نگاه نکن... حتی زورش از توعم بیشتره!

لبای جونگکوک با شنیدن غرغرهای بچگانه ی تهیونگ به خنده باز شد و دیدن همون لبخند، دل غمزده تهیونگ رو شاد کرد

میدونست تهیونگ فقط سعی داره تا با شوخیاش جو خونه رو به قبل از خبر پیدا شدن جو مین‌هیوک برگردونه و همین باعث میشد تا برای وجودش هزاران بار سپاس گزار باشه

تهیونگ: حالا که انقدر درد کشیدم، حقم نیست بغلم کنی؟!

جونگکوک پیش از جدا کردن بدنش از جیمینی که به تازگی اشک هاش خشک شده، بوسه ای به سر خوشبو و کوچولوش زد و سپس به سمت تهیونگ حرکت کرد

تهیونگ دست کوک رو گرفت و پیش از رسیدن به بدنش، اون رو به طرف خودش کشید و همونطور که اون جثه ی مهربون رو به تن خودش میچسبوند، دستاش رو بالاتر برد تا موهاش رو هم همزمان خشک کنه

جیمین اما طاقت دیدن این بی انصافی رو نداشت

آپا تهیونگی نه تنها اجازه نداده بود تا با اون موهای به ظاهر بدرد نخور بازی کنه، حالا به خودش جرئت داد تا آپا کوکی رو هم ازش بدزده!

با پاهای کوچولوش تلو تلویی خورد و به سمت کاناپه خودش حرکت کرد تا پستونکی که شب قبل از دهانش افتاده بود رو پیدا کنه اما در میونه راه چشمش به پستونکی خورد که توسط آپا تهیونگ ساعت ها قبل شسته شده و روی یه پارچه تمیز منتظر دهان جیمین باقی مونده بود

بدن کوچولوش رو به سمت میز خم کرد و پستونک رو توی دهانش جا داد و سپس به سمت والدینی برگشت که توی همون حالت منتظر یه حرکت شگفتانه از پسرشون باقی موندن

تهیونگ: به نظرت این بار کدوممون رو بخاطر نادیده گرفتنش تنبیه میکنه؟!

جونگکوک دستی به بازوی قوی همسرش کشید و با لبخند گرمی گفت:

جونگکوک: متاسفم عزیزم...امیدوارم خیلی درد نکشی!

چشمکی روانه ی صورت به ظاهر نگران تهیونگ کرد و باعث شد تا اون پقی زیر خنده بزنه

در این بین جیمین تاتی تاتی کنان درحالی که پستونک رو میک میزد به زیر پاشون رسید

تهیونگ گناهکار به آرومی از کوک فاصله گرفت و روی کمرش خم شد تا به قد مینی نزدیکتر بشه

جیمین اما برخلاف همیشه که با خشم و حسادت بهش خیره میشد،این بار تنها به میک زدن پستونکش با اون لبای پفکیش ادامه داد و دستای تپلی و کوچولوش رو باز کرد