بعد از در اوردن پالتو حالا موسیقی شروع شد.نگاهی به فلیکس که داشت پارت خفنش رو میخوند انداختم و لبخند به لبم اومد اما با شروع اصلی آهنگ لبخند از لبم پرید.یه پارت رقصی داشتیم باید به صورت تعظیم باشیم و دایره واری دور چانگبین میچرخیدیم.

داشتم به چهره فرشته گونه فلیکس که کنارم بود نگاه میکردم که چشمم به باسنش افتاد،نیشخندی به افکار کثیفم زدم.اخرای رپ بینی بود که باید دست همو میگرفتیم که همون لحظه فهمیدم لینو دست هان رو گرفت و من لبخند هان دیدم دلم میخواست اگه اجرا نبود به قیافه هان می خندیدم؛ولی قطعا من بیچاره مثل همیشه قربانی عصبانیت لینو میشدم پس بیخیال شدم.

دست ای ان و گرفتم که متوجه نگاه فلیکس که رو دستمون سنگینی میکرد شدم"جوجه حسود من،به موقع جای جای بدن لختمو لمس میکنی"تو ذهنم گفتم.
به پارت مینهو که رسید و دوباره این من بودم که حواسم به نگاهشون پرت شد.

+لینو هیونگ،منم خیلی دلم میخواد صورت خوشگل فلیکسم رو ببینم ولی محض رضای خدا خودتو نگه دار زیاد مومنت نده مگر نه منیجر دهنتو سرویس میکنه!
تو ذهنم گفتم؛انگار مینهو حرفمو شنیده باشه چون نگاهش رو فورا گرفت.

قیافه مینهو جوری شد که میخواست بیخیال هر چی فن و منیجر بشه ولی هان رو نگاه کنه.هنوز هم همون حالات رو داشتم ولی اهمیتی ندادم چون میخواستم تمام استعداد و تمرین های سختی که تو این دو روز داشتیم رو به فن ها نشون بدم.

۲ دقیقه ای از اجرامون گذشته بود ولی نفسم که به زور بالا میومد حالا هم سرگیجه و درد قفسه سینه هم بهش اضافه شده بود.دلم میخواست فلیکس رو لمس کنم تا یکمی از حال و استرسم رو کم کنه همین هم شد؛فلیکس باید جوری می ایستاد که وقتی ما بازوهاش رو میگیریم بچرخه که از نظر من خیلی خفن و باحال بود.

من و لینو بازوهای فلیکس رو گرفتیم،از یه طرف حس حسادتم نسبت به لمس لینو به بازوی فلیکس سراغم اومده بود و دلم میخواست برم بزنمش ولی از لینو میترسیدم؛از طرف دیگه حس مزخرفی که اون دستکش مزاحم که مانع لمس فلیکسم میشد.

حالا نوبت من بود داشتم پارتم رو میخوندم حتی اون وسط ها نفسم میگرفت و این داشت اعصابم خط خطی میکرد پارتم که تموم شد بدنم از شدت خستگی کشش نداشت ولی خودمو سر پا نگه داشتم نمیخواستم خودم و حتی چان هیونگ رو نا امید کنم.

داشتم از حالی که داشتم بیهوش میشدم که تو یه ثانیه پارت مکنه کیوتمون رسید"کی این بچه خراب شد؟!"نمیدونستم به ادا اطواراش بخندم یا یکی بزنم تو سرم یا هم جدی باشم.تقریبا آخرای پارت بود که بینی پارتش رو تموم کرد منم برای اینکه یکم تغییر قیافه بدم با همون گریم ترسناک کلمو به یه سمتی خم کردم.

فکر کنم با این کار قراره فن ها ازم بترسن؛پارت منو لیکس پشت سر هم بود.فلیکس با صدای بم داشت میخوند اما تناقضی که با بدن ریزه میزش داشت باعث شد من چشمم بهش بخوره؛خدای من از پشت چه جذاب شده دلم میخواست همون لحظه تو بغل بگیرمش و لباشو ببوسم.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Feb 28, 2023 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Under The Moon Where stories live. Discover now