"at sunrise 2"

279 26 1
                                    

🔞❌️ Smut warning ❌️🔞

سوگورو توی ذهنش به پسرک رو به روش تسلیم میشه ، اون میتونه خودشو تصور کنه که ساتورو رو در اغوش میکشه و با اوردن بهانه‌هایی برای دیگر افراد حاضر در جشن ، اونو به اتاق میبره تا طوری همو ببوسند که انگار زندگیشان به اون بوسه بستگی داره.

اما تو همون لحظه ، شوکو به پشت روی زمین میوفته و با خنده های هیستریک از روی مستی ، منفجر میشه.

سال اولی‌ها که تا الان چشم هاشون رو رو بطور کامل بسته بودن ، باز میکنن. حتی نانامی و هایبارا از هم جدا میشن تا به دختر دراز کشیده روی زمین نگاه کنن ، لب‌هاشون قرمز و متورم شده. پسرک بلوند کمی حالت خمار و تحریک‌ شده داره و پسر سیه مو کاملا کنجکاو.

شوکو حرف زد. "متاسفم" یکی از دستاشو تو هوا تکون داد و با دست دیگش چشماشو پوشش داد. "من فکر کردم اینجا کاناپه داره پس خودمو روش پرت کردم"

اون دوباره میخنده طوری که انگار خنده دار ترین جمله تاریخو به زبون اورده.

با این حال بنظر میاد که شوکو باعث بشه همه یه تکونی به خودشون بدن ، لحظه جادویی بین سوگورو و پسرک مثل یه حباب ظاهر شده میترکه و اگه حتی از یه طرف پسرک سیه مو راحت شده باشه ، از طرف دیگه نا امید می‌شه.

اما اون رو نشون نمیده.

زمزمه میکنه. "دیر شده"

و چندبار به پشت ساتورو ضربه میزنه تا اون رو وادار به حرکت کنه وَ دیگری بدون اینکه حرفی بزنه ،اطاعت میکنه و صورتش رو میماله که انگار از خواب عمیقی بیدار شده.

سوگورو با احتیاط چک میکنه که ایا برجستگی دیکش به خوبی با شلوارش پوشیده شده یا نه ، قبل اینکه با دستایی که توی جیب‌هاش فرو برده به‌ایسته و به شوکو نزدیک بشه. "خوبی؟! میتونی بلند شی؟"

دختر با چشمان بسته سرشو به چپ و راست تکون میده و اهنگیو که تو استودیو پخش میشه زمزمه میکنه.
سوگورو با لبخندی خفیف قبل از اینکه به سمت نانامی برگرده بهش نگاه میکنه ، که به نظر میرسه به همون پسر جدی و متینی که همیشه هست برگشته.

"ایری-سنپای و به اتاقش میبرم و کمکش میکنم که بخوابه. میتونید تا اونموقع اینجاهارو تمیز کنید؟ اگه یاگا-سنسه مارو پیدا کنه، ما مردیم."

نانامی ابرویی بالا میندازه. چشماش میگه : "انگار معلما نمیدونن ما برای هر تولد جشن میگیریم." اما اونو با صدای بلند بیان نمیکنه. "بسیار خب گتو-سنپای."

به سمت سال اولی ها رو میاره که کماکان روی اون مبل نشستن ، اونها رو صدا میکنه تا ازشون تو تمیزکاری اتاق کمک بگیره و سپس به سمت ساتورو میچرخه ، که درست روی نقطه‌ایی که سوگورو قبل از اون ، اونجا نشسته بود خودشو ولو کرده. یکی از پاهاش به سمت باسنش خم شده و پای دیگش دراز شده روی زمین قرار گرفته. "عوی. تو هم باید بهمون کمک کنی."

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Sep 08, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

at Sunrise Where stories live. Discover now