«6»

445 111 8
                                    

من همیشه از دور تماشا میکردمت؛ اما حالا که از نزدیک دیدمت و باهام خندیدی، فهمیدم تمام مدت یه احمق بودم.
کاش پارت پایانی داستان زندگیمون همین دورهمی دوستانه باشه و دیگه تموم بشیم.
کاش بالاخره نویسنده زندگیمون خسته شه و همین لحظات خوب کوچیک رو به عنوان پایان خوش تلقی کنه و نوشتنش رو متوقف کنه
خیلی بد میشه اگه خودم متوقفش کنم

Killer writings.. •vkook•حيث تعيش القصص. اكتشف الآن