✨Ep_7✨

124 34 27
                                    

* شیائو ژان *

صورتش رو با ضرب داخل آب فرو کرد، بخاطر این کارش آب از کناره های روشویی سنگی بیرون ریخت، کمی سرش رو توی آب نگه داشت تا اثرات خواب از سرش بپره..
ییبو:

+شیائوووو ژاااان کجایییی؟

صدایی که از بیرون دستشویی اومد باعث شد سریع خودش رو عقب بکشه.
به سمت دری برگشت که همین الانش هم باز شده بود، آب از موهاش و صورتش چکه می کرد و اون صورت خوش قیافه رو درخشنده تر کرده بود، به ییبویی که جلوی در خشکش زده بود نگاهی انداخت و چشم هاش رو درشت کرد.

-اینجا چه غلطی می کنی؟!

یهو ییبو یه تکون کوچیکی خورد و دهنش که باز مونده بود رو بست و کم کم گونه هاش رنگ گرفتن:

+ببخشید نمی دونستم لختی!

همینطور که سرش رو پایین انداخته بود راه اومده رو عقب عقب رفت و در رو پشت سرش بست.

-وات د فاک لختم؟؟ منکه لباس تنمه!

برگشت و به آیینه ای که رو به روش بود نگاهی انداخت، لباس سفیدش بخاطر خیس شدن کاملا نازک شده و به بدنش چسبیده بود و سینه ها و سیس پکش به خوبی از زیر اون لباس دیده می شدن، لبخندی که روی لب هاش نقش بست کمی چشماش رو کشیده کرد، و برقی توی اون ها افتاد.

-هیز کوچولو!

دکمه های لباسش رو باز کرد و اون رو از تنش بیرون کشید، حولۀ کنار در رو برداشت و روی شونه های لختش انداخت و با پوزخندِ شیطانی ای از سرویس خارج شد
ییبو که انتظار داشت ژان با یه حالت عبوس و خشک، تر گل ورگل و با لباسای عوض کرده بیاد بیرون، عملا با دیدنش توی اون وضعیت سکتۀ ناقصی زد و بطری گرون قیمت شرابی که بی اجازه از توی یکی از قفسه های اتاق ژان برداشته بود از بین دستاش لغزید و روی زمین افتاد، انگشت اشاره اش رو به سمتش گرفت:

+تو... تو؟

اما ژان بی خیال همینطور که به سمت کمدش پیش می رفت با اشاره به بطری که دیگه توی دستای ییبو نبود:

-فکر کنم من قبلا از اون استفاده می کردم!

ییبو سرش رو با همون حالت متعجب به سمت پایین چرخوند و تازه متوجه گندی که زده بود شد، تیکه های درشت و کوچیک شیشه که روی زمین بودن و مایع قرمز رنگ داخلش که حالا زمین رو به رنگ خونین در آورده بود بهش یکم احساس شرمندگی می داد، برای اون شراب زبون بسته که پخش زمین شده بود و حتی نتونسته بود یک قلوپ هم ازش بچشه واقعا ناراحت بود.

+خوب حالا از این به بعد از اون دویست و خورده ای دیگه که دکوری گذاشتی اونجا استفاده کن!

The Depth of Ur heart ❤Kde žijí příběhy. Začni objevovat