"یعنی داری میگی تصمیم دارید با هم قرار بذارید؟"
این رو بكهیون از بیونگهو پرسید. به صندلیِ چوبی تکیه داده بود، سیگار بین انگشتهاش بود و نسیم موهای مشکیرنگش رو نوازش میکرد.
قلبِ کیونگسو -از هیجان- ایستاد! چرا بكهیون داشت درمورد رابطهی اون و بیونگهو میپرسید؟
"آره خب- به هر حال من از کیونگسو خوشم میآد!" اون پسر، شجاعانه گفت.
"فکر میکنی نظر کیونگسو هم همین باشه؟ اون هم از تو خوشش میآد؟ اینطور به نظر نمیرسه، بوی!"
بكهیون پوزخند زد. یهکم دیگه سیگار کشید.
"چرا باید همچین سؤالایی بکنی، بیون بكهیون؟ برای تو مهمه که من بیونگهو رو دوست داشته باشم یا نه؟"
کیونگسو با خشم پرسید. البته که فعلاً تصمیم نداشت با بیونگهو قرار بذاره، اما واقعاً نمیتونست اجازه بده بكهیون با حرفهاش بیونگهو رو ناامید کنه. چون- کیونگسو تصمیم داشت هر چه زودتر یه زندگی دیگه رو شروع کنه. میخواست قلب عاشقش رو متقاعد کنه تا دیگه اون خدای بیرحم رو دوست نداشته باشه؛ و سپس با بیونگهو قرار بذاره.
خب در واقع بیونگهو مرد خوبی بود -هر چند که کیونگسو واقعاً خیلی دوستش نداشت، نه تا وقتی که بیون بکهیون وجود داشت- و حالا اون الههی رویایی با حرفهاش داشت رابطهی اون دو تا رو خراب میکرد. کیونگسو دیگه اجازه نمیداد بكهیون بیشتر از این باهاش بازی کنه!
"اوه! که اینطور، کیونگسو! من فکر کنم ما یه چند باری همدیگه رو بوسیده باشیم و تو هم یهسری حرفهای عاشقانه بهم زده باشی؟ نه؟"
بكهیون از کیونگسو هم خشمگینتر بود. اوه لعنت!!! چرا بكهیون داشت همچین چیزی رو جلوي بقیه میگفت!!!
"چی؟ شماها همدیگه رو بوسیدید؟!"
اون جمعیت سر و صدا راه انداختن. خیلی شوکه به نظر میرسیدن. اونها هرگز انتظار نداشتن که همچین حرفی رو بشنون! بكهیون زیاد از پسرهایی مثل کیونگسو -که نوجوان و بیتجربهن- خوشش نمیاومد و هرگز هم تا به حال باهاشون قرار نگذاشته بود. پس این خیلی عجیب بود اگه اون الهه داشت درمورد بوسیدن کیونگسو صحبت میکرد!
"اون هیچ احساسی به تو نداره! نکنه تو اون بوسهها و حرفها رو جدی گرفتی؟"
یهسو گفت. نمیتونست اجازه بده بكهیون بیشتر از این با حرفهاش به کیونگسو صدمه بزنه.
البته که سو خیلی ناراحت بود. احساس میکرد اون خدا داره باهاش بازی میکنه، انگار که یه عروسك ـه. اون نمیتونست خودش رو کنترل کنه. دوست داشت سر بكهیون داد بکشه، میخواست چندتا مشت و لگد به سمتش پرتاب کنه و یهکم هم گریه کنه. این خیلی غمانگیز بود که بكهیون اینطور کیونگسو رو بازی میداد.
DU LIEST GERADE
smoke rings
Fanfiction، name : smoke rings ㅤ، type : mini fiction ، couple : baeksoo ㅤ ، romance - drama inspired by the song ' strawberries and cigarettes' - troye sivan ♡
𝗰𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿 nine﹕ and even if i run away
Beginne am Anfang