5

26 13 26
                                    

خریدن لباس زنونه یکی از اون چیزایی بود که برای کسی مثل جونگین اصلا جالب نبود بخصوص وقتی که مجبورش کردن تمام کیسه ها رو با خودش حمل کنه تا اونا لباس های بیشتری رو امتحان کنن.

حالا می فهمید با پیشنهاد رفتن به مرکز خرید چه اشتباهی کرده.

"این رنگ چطور؟

سوجونگ از اتاق با شلوار جین سفیدی که پوشیده بود اومد بیرون.

"جونگین:نمیدونم چند تا دیگه هم امتحان کن.

"تو بدترین نصیحت ها رو در مورد انتخاب لباس میدی!(چشم غره رفت و با اخم دوباره وارد اتاقک شد.)خیلی خب...این یکی چطوره؟

"جونگین:بهتره.

"من واقعا از این نظرهای خشک و خالیت متنفرم!جوابی بهتر از این نداری؟من نمیتونم انتخاب کنم چون تو اصلا کمک نمی کنی!

"جونگین:من اصلا نمی دونم ما برای چی داریم خرید می کنیم؟

سوجونگ با ناباوری نگاش کرد عاحی کشید و دوباره رفت تو اتاق تا شلوارش عوض کنه.

چند ثانیه بعد با یک جین مشکی تنگ بیرون اومد.

"جونگین:ازش خوشم میاد همین بگیر.

"بالاخره!(با خیال راحت عاحی کشید و رفت تا شلوارش عوض کنه.)دیگه حق نداری چیزی بگی من همین انتخاب می‌کنم.

"جونگین:خودت پرداخت میکنی؟

"البته..(بقیه شلوارها رو برگردوند سرجاش و اونی که می خواست رو برداشت.)امیدوارم قیمتش اونقدر زیاد نباشه.

"جونگین:تو واقعا فکر می کنی قیمتش مهمه؟اونم برای ما که کلی پول داریم؟(خندید.)

"حق با توعه

شلوار جین و چند تا پیراهن رو به صندوق دار تحویل داد کیف پولش بیرون آورد تا پرداخت کنه که جونگین جلوش گرفت.

"جونگین:من پرداخت می کنم(کارت اعتباری بیرون آورد و اون به صندوقدار داد.)

"جونگین..چرا این کار کردی؟خودم میتونستم پرداخت کنم!

جونگین فقط بهش لبخند زد.

"وقتی که می خوام پرداخت کنم پس اجازه بده انجامش بدم.

این گفت ولی گذاشت که هرکاری دلش می خواد بکنه جونگین به حدی مهربون بود که خریدهاش براش حساب کرده بود.
اون اصلا مثل مردهایی که باهاشون قرار میزاشت نبود،اون مثل هیچکدومشون نبود.

نمی خواست بپذیره اما کم کم،داشت به جونگین علاقه مند میشد نه فقط بخاطر اینکه اون جذاب بود،بلکه به این دلیل که باهاش با احترام و متفاوت تر از بقیه رفتار میکرد. این باعث میشد احساس کنه خاصه و دوباره بهم رسیدنشون کار سرنوشت بوده سوجونگ می دونست جونگین هم ازش خوشش میاد ولی این یک چیز موقتی بود ذهن جونگین بهش علاقه داشت ولی قلبش عاشق اون پسر بود اون میدونست جونگین با یادآوری خاطراتش دوباره بر می‌گشت پیش همون پسر
فقط امیدوار بود تا وقتیکه اون روز رسید،برای پس دادن جونگین قوی باشه اما تا اون موقع،می خواست جونگین مال خودش باشه.

remember me(kaisoo_translation)Where stories live. Discover now