1

54 12 20
                                    

صدای بوق مانیتور می اومد ولی هنوز تو گوشش محو بود.چیز بعدی که شنید صدای پا و زمزمه های مبهمی بود که کلمه ای ازشون نمیفهمید.

چشماش به سختی باز کرد.انگار هیچ اکسیژنی از سوراخ های بینیش عبور نمی کرد و وارد ریه هاش نمی شد.

سینه اش منقبض شده بود.
نفس کشیدن براش سخت بود.

دوباره داشت آروم آروم،تو رودخونه غرق می شد ولی،مطمئن بود که زنده اس..باید می بود.
اون مطمئن نبود،ولی یک بخشی از ذهنش فریاد می‌زد که تو نمردی بدنش بی حس بود و بدون هیچ حرکتی روی تخت افتاده بود.
می تونست احساس کنه که دهنش برای باز شدن تقلا میکنه ولی کلمه ای ازش بیرون نمی اومد.

"کیونگسو؟بیداری؟

یکی صداش زد و کیونگسو یادش اومد که اون صدا رو قبلا شنیده.

دردی توی سینه اش پیچید و بالاخره با تمام نیرویی که براش مونده بود،چشماش باز کرد.

چشماش اتاق بررسی کرد و فهمید که تو بیمارستانه رنگ دیوارا سفید بود و چهار تا تخت فلزی اونجا بود.
یک پرستار داشت با بیمار کنار تختش،حرف میزد و به خودش هم سرم وصل کرده بودن.

"کیونگسو..تو بیدار شدیی!

تعجبی نداشت که صداش چقدر آشنا بود اون بکهیون بود.

بکهیون فورا دستش گرفت و کنارش نشست.

"بکهیون:خدا رو شکر! تو چند روزه از هوش رفتی من و چانیول فکر کردیم دیگه بیدار نمیشی(کیونگسو رو آروم زد.)پسره عوضی..!وقتی می دونستی نمیتونی شنا کنی با چه فکری خودتو انداختی تو آب؟فکر کردی قراره یک معجزه رخ بده یهو بتونی شنا کنی و جونگین نجات بدی؟اگه کسی اون موقع نمی دیدت چی؟!ممکن بود الان ته رودخونه هان غرق شده باشی!

کیونگسو مثل یک ماهی دهنش باز و بسته کرد اما حرفی نزد و چشماش بست.

"بکهیون:بگیر بخواب(پتو رو بالا کشید.)باید کلی استراحت کنی تا دوباره انرژی بگیری باشه؟هر وقت که احساس کردی آماده ای میتونی جونگین ببینی.

با شنیدن اسم جونگین چشماش باز شد و خواب از سرش پرید.

"کیونگسو:جو..جونگینن..حالش چ..چطوره..؟اونن ‌ک..کجاستت؟(پتو رو کنار زد و سعی کرد از رو تخت بلند بشه.)من..من باید ب..ببینمش!

اونجا بود که بکهیون فهمید با آوردن اسم جونگین چه اشتباهی کرده.

"بکهیون:بعدا،الان بخواب بعدا جونگین ببین.

ولی کیونگسو پتو رو کنار زد و بکهیون سعی کرد اون دوباره روش بزنه.

"کیونگسو:من باید ببینمش(التماس کرد.)اون تو کدوم اتاقه؟(می خواست سوزنی که تو دستش بود رو بکنه که پرستار متوجهش شد و فورا متوقفش کرد.)

remember me(kaisoo_translation)Where stories live. Discover now