لیام Истории

Уточнить по тегу:

9 Историй

Depend on it  от ziamway_
#1
Depend on it от teddy.malik
_ما روح‌های به‌هم گره خورده‌ایم. Complete
Законченные истории
معرفی فن فیک های زیام  от shirinpoor
#2
معرفی فن فیک های زیام от shirinpoor
معرفی فن فیک های زیام
Metanoia  от ziamway_
#3
Metanoia от teddy.malik
در تاریک‌ترین نقطه‌ی جهان هستی ، جایی که پژواک پلیدی و خنده‌های کریهانه‌ی دیوان و شروران هراس بر دل هر موجود زنده‌ای می‌انداخت ، درست همان‌جایی که شیطان ایستاده بود ، گل...
ещё +12
پسر خاله لویی от PariSfv
#4
پسر خاله لوییот Parrynaz
سلام. من جیلیان لی مستر (Leemaster ) ،متاسفانه یک پسرخاله دارم.یک پسر دست و پاچلفتی خنگ وصدالبته بچه ننه... نمیدانم من چه گناهی کرده ام که اولا خانه شان دیواربه دیوار ما...
You Are Mine Hoover! от ZahraRadmehr
#5
You Are Mine Hoover!от Zahra Radmehr
میخندد و من،خنده هایش را دوست دارم! . . زبانِ گیرکرده لای دوردیف دندان سفیدش راهنگام خندیدن،دوست دارم:) . . _اسم من زین... +من هوور صدات میکنم! _هوور!چرا دخترکِ عجیب؟! +...
"ZED, The Dead Eastern" [Z.M] от May_king
#6
"ZED, The Dead Eastern" [Z.M]от may king
عشق... آشنایی که در غریبه ترین مکان با انسانیت هم مثل علف هرز رشد میکنه، و مغز رو هرزه ی توجه و خواسته شدن توسط یه بت میکنه... عشق یه هرزه ست، و انسانِ عاشق، بت پرستی دی...
Законченные истории
THE ATLANTIS[Z.M][L.S][J.H] от May_king
#7
THE ATLANTIS[Z.M][L.S][J.H]от may king
-ای الهه ی من،بنده ی شب زنده دارت را فراموش کن... شب را نجات بده و از نسل من کسی را جایگزین من کن، ای الهه ی مرگ....جهان را نجات بده.... دعای اون همیشه با بقیه ی بنده ها...