- i'm sorry Complete
- Reads 20,199
- Votes 2,700
- Parts 36
- Time 3h 43m
*تموم شده* داستان از اونجایی شروع میشه که کلاس A1 تموم میشه و یه اتفاق بد برای ایزوکو میافته و سال بعد برای گرفتن انتقام ... ژانر : درام ، عاشقانه ، خشن ، اسمات (به ژانر گفتن من اعتماد نداشته باشید بنظرم) باکوگوxمیدوریا از انیمه my hero academia - ❃𝓓𝓮𝓪𝓽𝓱 𝓡𝓲𝓭𝓮٭˚ Complete
- Reads 8,022
- Votes 580
- Parts 9
- Time 1h 4m
داستان یه دیوونهی جنایتکار.. یکی که زندگیش پر از شهوت و خونه! یکی که دنبال یه آدمه تا بتونه نیاز هاش رو براورده کنه. و احتمالا.. اون ادم رو پیدا کرده! - I'łł fıgħт føя чøυ_S1 Complete
- Reads 86,326
- Votes 11,422
- Parts 25
- Time 8h 58m
(ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ) 《عشق 》 ▪گاهی باعث نفرت میشه ▪گاهی کورت میکنه ▪گاهی اونقدر قشنگه که حس میکنی تو خیال زندگی میکنی ▪گاهی انقدر شیرینه که دلت رو میزنه 《عشق، به اندازه زیباییش دردناکه》 عشقی که باعث میشه با وجود همه ی درد ها و غم ها ،با اینکه سخته ولی قوی بمونن و بجنگن ... Geɴre : Roмαɴce , Drαмα ,Aиgυšт, S.. Coυple : Kooĸv ❅•───────── 🏷ᴹʸ ᶜʰᵃᶰᶰᵉˡ : @everythinganndnothing - Paranoia Complete
- Reads 116,053
- Votes 12,959
- Parts 25
- Time 10h 27m
حالا دیگه دنبال تو نمیگردم. شاید اگر دستم رو دراز کنم بتونم خیالِ بودن با تو تا ابد رو بردارم و بذارمش همون جایی که میخوام، زیر اون تک درخت. ولی الان تقریبا دو سال میگذره...تو رفتی و رقصیدن با تو، توی اون دشت پر از گل های زرد، خام ترین خیال من باقی میمونه. واسه همیشه.✨ . . . . . Couples : vkook , jikook , yoonmin - 13 Letters | Complete Complete
- Reads 21,545
- Votes 2,786
- Parts 16
- Time 51m
[ C O M P L E T E D ] اون دختر به تازگى خانواده ش رو از دست داده ، به همين خاطر 13 نامه به فرشته ى نگهبانش مينويسه ، و حتى روحش هم خبر كه اون نامه ها به جلوى در خونه ى كسى ختم ميشن كه از فرشته بودن كاملا به دوره. [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) copyright all rights reserved, ©-Bruised Translated By : @GoharAmini داستان كوتاه / رازآلود #8 in persian FanFiction - Daddy Tommo (L.S) Ongoing
- Reads 1,586
- Votes 292
- Parts 13
- Time 3h 21m
+مطمئنی لو..؟ صدای لیام بود که از اون طرف تلفن میومد. -اره لی مطمئنم میخوام همه چیو خودم بهش یاد بدم. همه چیز رو. +حتى سک....؟ -اون اولین چیزیه که بهش یاد می دم... - Hi,we got married Complete
- Reads 8,822
- Votes 1,661
- Parts 34
- Time 8h 10m
یونگی و هوسوک برای فرار از تاریکی که سالها توش حبس شده ان بهم چنگ می اندازن...اما وقتی عواقب بیرون اومدن از اون تاریکی خودشونو نشون میدن میفهمن شاید برای هم اون چتر نجاتی که فکر می کردن نبودن... و جیمین پسری که داره با خودش می جنگه تا از عشقی که بهش زخم میزنه دست نکشه.. -از اینکه باهام ازدواج کردی پشیمونی؟؟ +آره. ****** -....من لکه سیاه زندگیت نیستم که سعی میکنی قایمش کنی. +جیمین مزخرف نگو من تو رو قایم نمی کنم. -اما جرات اینکه دستمو بگیری رو هم نداری. نام فیک:سلام ما ازدواج کردیم. کاپل:سپ و ویمین ژانر:رمنس روزهای آپ:نامعلوم - PITTEL •L.S• Ongoing
- Reads 3,307
- Votes 975
- Parts 24
- Time 11h 52m
"پیتل" بزرگترین مدرسه ناشناخته جهان.. ☆لویی یه جایی دور افتاده بهوش میاد و میفهمه حافظشو از دست داده.. اون دانش آموز یکی از مدارس ماورالطبیعی جهانه که هری استایلز مدیر اونجاست.. لویی هیچکس رو به یاد نمیاره تا اینکه اولین روز با دیدن هری یه اتفاقی براش میفته.. چه گذشته ای واقعا بین اون دو نفر بوده؟☆ ژانر|تخیلی و ماورالطبیعی ⚠️کل داستان از قبل برنامه ریزی شده و قراره پایان داشته باشه میتونین بدون نگرانی بخونین:))) - OUR EPIC LOVE Ongoing
- Reads 71,661
- Votes 9,437
- Parts 20
- Time 2h 42m
خب داستان عاشقانه ،اسمات و تاریخیه . اینکه توی اون قصر جانگکوک و تهیونگ از بچگی عاشق هم بودن و خب نگیم از کارایی که توی بچگی انجام دادن . . . . بعد از چند سال همیدگه رو میبین و دوباره عاشق هم میشن ولی .... . . . _ شاهزاده خواهش میکنم بس کنید . ولی اون بدون اینکه چیزی بگه زبونشو روی ترقوه ی سفید و نازکش گذاشت و به پسری که زیرش پیچ و تاب میخورد نگاه کرد. _ دلم واست تنگ شده بود عشقم 💦💦💦💦🔞🔞 - half of heart~[Ziall]~[completed]~ Complete
- Reads 5,373
- Votes 820
- Parts 22
- Time 2h 42m
زین مالیک یکی از بزرگترین خلافکارای اون اطرافه اون مواد مخدر مبادله میکنه و با دشمناش مبارزه میکنه. همه میخوان که ازش دزدی کنن و پایین بکشنش اما خب....نمیتونن. زین فقط چندتا نقطه ضعف داره خوانوادش،دوستاش ونایل. نایل دوست صمیمی زینه اون تو همه چیز همراه زین بوده و الان گروهش هم به اون اضافه شده پس بنظرتون چه اتفاقی میوفته وقتی دنیای زین دقیقا جلوی چشش نابود بشه؟ چه اتفاقی میوفته وقتی نایل گم بشه و زین بفهمه که تمام مدت عاشق نایل بوده؟ No smut😐✌️ - Friend or father ?!?! Ongoing
- Reads 12,730
- Votes 1,101
- Parts 27
- Time 2h 12m
چي ميشه اگه بچت با يه مرد ٢٣ساله دوست شه كه اون مرد پدرش باشه ؟! و اون مرد فقط سوالش اينه كه چرا ولش كردي ؟ آيا اون مي دونست با خواست خودت تركش نكردي ؟! آيا مي دونست تو اون رو به قدري دوسش داري كه كله دنيات رو از دست بدي ولي اون چيزيش نشه ؟! - Sherlock//ziam Ongoing
- Reads 2,433
- Votes 192
- Parts 6
- Time 12m
من شرلوك هلمز بودم و اون جان واتسون من سرد بودم و اون گرم من حساس بودم و اون بيخيال من سردرگم بودم و اون پيدا من هيچ بودم و اون همه چيز اون عاشق من بود و من..ديوونه ي اون - My Beautiful Dream [L.S] Ongoing
- Reads 2,401
- Votes 498
- Parts 23
- Time 5h 23m
(On going..) "این یک انتقام دو طرفه بود لاو." _ما بکشیمشون یا اونا میکشنمون؟ +نظری در مورد اصلاحشون داری؟ _اصلاح؟تنها راه اصلاحشون کشتنشونه. حالا نقشه چیه رئیس؟ میتونست همه چیز درست پیش بره ولی اون یه کار اشتباه کرد.همه ی ما کار های اشتباه زیادی میکنیم.ولی اون اولی؟اون اولی آغازشونه. شاید اگه اسمشو شیطنت بزاریم بهتر باشه نه؟یه شیطنت کوچیک کودکانه که سرآغاز همه ی اشتباهات ماست.اولین اشتباه اون چی بود؟شاید وقتی یه غورباقه رو زیر پاش له کرد. - All the horses are alone Ongoing
- Reads 441
- Votes 98
- Parts 9
- Time 2h 48m
ما درست مثل اون اسب هاییم. به نظر می رسه آزاد و رهاییم ولی همه امون با افساری که دور گردن امون انداختن هدایت می شیم. با یه اسب دیگه همراه و همسفر می شی.مسیرهای زیادی رو پشت سر می ذارید و فکر می کنی همه ی دشت های دنیا منتظر شنیدن صدای پاهای شماهستند ولی یه روز سرنوشت افسار تو رو محکم می کشه. مجبور می شی بایستی و دورشدن اسبی که فکر می کردی تا آخر راه کنارته رو ببینی. یه روزی می شی اون اسب علیلی که دیگه به درد زندگی نمی خوره و باید با تیر خلاص بشی. ما درست مثل اون اسب هاییم و باور کنی یا نه همه ی اسب های این دنیا تنهان. ********* کاپل ها: ویکوک و سوپ ژانر: رمنس زمان آپ: پنج شنبه [cover by Gazelle - @uglyndepressed] - FOG2 {ziam} -COMPLETED- Complete
- Reads 49,098
- Votes 8,656
- Parts 54
- Time 9h 36m
-لیامم؟ اولین کلمه ای که بعد از اون اتفاق به زبون اوردم... نمیخوام کار اون لعنتی بالا سرمو انجام بدم اما میدونم تقصیر کیه... چند انسان بی ارزش... اما حلش میکنم به خاطر لیام هم که شده... به لیام نشون میدم که میتونم براش "پرستش کننده" خوبی باشم... بهش نشون میدم چه "الهه ی پرستش" غیرقابل توصیفیه... ولی حتی منم نمیدونم چه اتفاق مزخرفی قراره بیفته... فقط قراره کنترلش کنم... با اینکه میدونم ترس از خدا{FearOfGod} رو تازه تو خودم پیدا کردم و... همه ی این چیزا به خاطر لیامه،همه ی اینا... -قبل از خوندن این فصل، حتما فصل قبل رو بخونید-
You are seeing 15 of 66 results