Chapter 6

699 25 1
                                    

همونطور ک بای دستش کمرموگرفته بود با دست دیگش درو یکی ازاتقای بالاروبازکرد

پرتم کرد روتخت ک کمرم محکم خورد بتاج تختو و نالم درومد

تلوتلوخوران اومد سمتمو دست برد سمت یقه لباسمو با یه حرکت جرش داد

سعی کردم بادستام سینه هاموبپوشونم ک نزاشتتو با ی دستش دستامو گرفت و بادست دیگش پاهاموک داشتم تقلامیکردم اززیرش درام

باچشای هیزش زل زد ب سینه هامو اروم نوکشونوزبون زد

ناخواسته آهی کشیدم

درگوشم لب زد جووون

دست برد سمت شلوارم ک درش بیاره ک نزاشتمو باتمام قدرت گرفتمش

لامصب زورم بش نمیرسید مث ی جوجه دربرابرش بودم
ی سیلی محکم زد توصورتم شروع کردم ب جیغ زدن

ـ توروخدا یکی کمک کنه
دستشو گذاشت رو دهنمو

خودشو انداخت رومو گفتـ

ـ حیف این هیکل خوشگل نیست ک قایمش کردی دیگه مال خودمه سرشو اورد جلو فهمیدم قصدش چیه

سرمو مدام ب طرفین تکون میدادم ک نزارم ب مقصودش برسه

محکم چونموچسبیدو لبای داغشوگذاشت رولبام باحرصو ولع میبوسید حالم داشت ازبوی دهنش بهم میخورد بااون دستش ک ازاد بود چنگ زد ب سینم ک دردش توتنم پیچید

دیگه رسما ب گریه افتاده بودمو
توبغلش دستو پامیزدم

بالاتنه لختش ک ب بدنم میخورد چندشم میشد و سعی میکردم خودموبکشم کنار اما اون محکم گرفته بودمو بالاتنشو ب بدنم میمالید

هم چنان داشت لبامو وحشیانه میخورد ک شوری خونو تودهنم حس کردم

باتمام توانی ک داشتم داد زدم
ش....ر...و...ییی.ن.ن

دری ضرب باز شدو حس کردم سنگینی بدنش از روم برداشته شد

باچشمام ب فرشته نجاتم ک ازپشت پرده اشک تار دیده میشد زل زدمو شروینو دیدم

بلند زدم زیر گریه اشکام از روگونه هام لیز میخوردنو برا افتادن ازهم سبقت میگرفتن

شروین بی طاقت کشیدم تواغوششو زیر گوشم لب زد

ـ هیششش اروم باش همه چی تمومه من الان کنارتم

ازدیدنم تواون حالت امتناع میکردو نگاشو بجای دیگه دوخته بود

اروم منو ازبغلش جداکردو ملحفه تختو پیچید دورم

روتخت درازم کردو توبغل گرفتم

منم ک دیدم اوضاع بروقف مراده گریه هامو طولانی کردمو الکی هق زدم ک توبغلش بمونم

ـ اروم عزیزم اروم باش شروین پیشته همه چی تموم شد

صورتمو اورد بالا و اشکاموپاک کرد

انگشت شستشو اروم کشید رولبم ک انقد وحشیانه بوسیده بودم اون حیوون چن جاش خون مرده شده بود

ـ پست فطرت عوضی ببین چ بلایی سرش اورده

عصبی چنگی زد توموهاشو ازجاش بلند شد

با التماس نگاش کردموگفتم

ـ توروخدانرو من میترسم

ـ برمیگردم

شمیم عشقWhere stories live. Discover now