آلفای بدقول

222 75 156
                                    

.
.
.
با شنیدن صدای بلند پدر و پدرشوهرش دستی که برای کوبیدن در بالا برده بود نگه داشت:

¶ظهر شد پس این پسره کجاست؟ از وقتی تهیونگ رفته هیونبین 1اینچم از کنار جین تکون نخورده نگاه کن چه جوری نگاش میکنه مطمئنم اگر میتونست تا حالا انداخته بود تو یه چمدون و دزدیده بودش!!

مینگوک فحشی نثار پسر بازیگوشش کرد:

$پسره احمق خوبه صدبار با تاکید گفتم برام خیلی مهمه به موقع اینجا باشه ها معلوم نیست کدوم گوری داره مخ کدوم خری رو میزنه!

¶بیا بشین مینگوکا! رنگتم پریده قبل از دیدن عروسیشون میوفتی رو دست منو یونا! با قدم رو رفتن زودتر نمیرسه!

$مگه این پسره واسه من تن و بدن سالم گذاشته آخه! من میدونم انقدر لفتش میده تا یکی مخ جین رو بزنه و پسره عین جواهر از دستممون بره!

¶خونسرد باش مرد بیا یه قلپ آب بخور! مین سوکجین اگر اومگایی بود که به این زودی پا میداد فکر میکنی تا حالا مونده بود؟

$آخه مگه ندیدی تهمینا!!! نصف آلفاهایی که از دیروز اومدن دنبالشن نصف دیگشونم آرزوی داشتنش رو دارن. میترسم از شانس داغون منو تو یکیشون زودتر بجنبه و این پسر از دستمون بره باز!!!

با صدای پایی جونگکوک سریع پشت دیوار پناه گرفت و فکر مشغولش را زیر لب به زبان آورد:

_خوب خوب خوب مثل اینکه باید بازم یه درس عالی به این دوتا آلفای پیر بدم تا دیگه پشت سرم واسه من یکی نقشه نکشن.

.

.

.

.

جین خوشحال از کم شدن شر آلفای سمج روی تاب پشت عمارت تازه با بستن چشمانش کمی آرام گرفته بود که عطر پرتقال آلفایی دیگر مشامش را پر کرد:

+بهتره یکی دیگه رو برای مخ زدن پیدا کنی من همین الان از دست یه سِمِجتون خلاص شدم.

_ باورم نمیشد جین کوچولویی که پشتم قایم میشد انقدر بزرگ شده که آلفاها رو با چشم بسته میپرونه.

جین چشمانش را با اخم به تازه وارد خوشتیپ دوخت :

+چیه نکنه اومدی حساب کتاب بچگیامون رو صاف کنی؟

چشمان شوخ آلفا خوشحال از پیدا کرد رقیب مناسب درخشید:

_نه عزیزم فقط میخواستم ببینم همونجور که همه میگن زیادی از خود راضی بار اومدی یا نه!

جین ابرویی بالا انداخت:
+حالا که اندازه اش گرفتی زحمتو کم میکنی؟؟

آلفا هم از تک و تا نیوفتاد:
_اونکه اصلا نیازی به دقت زیاد نداشت اما اینقدرش دیگه واسه یه اومگا زیادی نیست؟

وکیل زیبا یک لحظه برای حاضرجوابی مکث نکرد:
+اوه اونوقت اینو کی میگه؟ آلفایی که دماغش سقف آسمون رو سوراخ کرده؟

Our Omega Donde viven las historias. Descúbrelo ahora