بمبم با اشارهی ابرو به سمت ورودی سالن اشاره کرد:
_ خب فکر کنم ایشونم اومدن...
جکسون با چهرهای خسته و چشمهایی که احتمالاً از بیخوابی کمی سرخ شده بودند، بهشون نزدیک شد...
اما هنوز هم تلاش کرده بود تا ظاهر آراستهای داشته باشه و این از موهایی که به خوبی شونه زده و حالت داده بودشون مشخص بود...
یک بار دیگه اون دو نفر از روی صندلیهاشون بلند شدند و به سمت جکسون رفتند...
بمبم دست جکسون رو گرفت و همونطور که تکون میداد گفت:
_ به موقع رسیدید آقای وانگ...
_ من هیچ وقت دیر نمیکنم...
بعد از لبخند زدن به بمبم، نگاهش تا روی چهرهی جینیونگ سر خورد...
جینیونگ کمی بیشتر از اونکه بشه اسمش رو مکثی غیرارادی گذاشت به چشمهای جک خیره موند...
جکسونی که تازه پریشب فهمیده بود یک پلیسه و احتمالاً هیچ چیز دربارهی هویت جینیونگ نمیدونه...
اما درنگ جکسون توی گرفتن نگاهش از چهرهی مرد مقابلش علت دیگهای داشت...
نگاهی پر از سوءظن و در عین حال دلسوزی برای کسی که شاید شرایطی مشابه مارک داشت...
سرهنگ ایم، آدمی که انقدر برای دفتر ملی مرکزی اینترپل کره جنوبی قابل اعتماد بود که مالکیت نمادین هتل Four Seasons و کنترل کاملش رو بهش بسپرن، دیروز بدون به زبون آوردن کلمات صریحی، گفته بود با اون مرد توی رابطه است...
و جکسون مطمئن بود جز خودش هیچکس از این واقعیت فاجعهبار خبر نداره...
همونطور که جز جهبوم کسی دربارهی مارک چیزی نمیدونست، و این میتونست یه نقطه قوت بزرگ براش باشه...
با صدای منشی که اعلام میکرد جهبوم داخل اتاق منتظرشونه، اون چند ثانیه سکوت معذبکننده شکسته شد...
بمبم زودتر از همه وارد دفتر شد، ولی جکسون با اشارهی دست و کمی خم کردن سرش، راه رو با احترام برای ورود جینیونگ باز کرد و خودش آخرین نفری بود که داخل اتاق شد و در رو بست...
حرکتی که از چشم جهبوم دور نموند و کاملاً منظور جکسون رو متوجه شده بود...
حرفهای بودن خصوصیت بارز تکتک افراد داخل اون اتاق بود، پس جهبوم یکی دیگه از نگاههای با اعتماد به نفس و لبخندهای قدرتمند خودش رو تقدیم اونا کرد و گفت:
_ خوش اومدید آقایون...
و برخلاف دفعات قبل جلو اومد و با تکتکشون دست داد...
_ راستش من دیروز انتظار این جلسه رو داشتم ولی فکر کنم خریدارمون خیلی هم عجله ندارن...
YOU ARE READING
IDENTITY
Fanfiction" یه زمان تو رو بهتر از خودم میشناختم، همه چیزت رو میدونستم،ولی الان هیچی ازت نمیدونم، دیگه اون جهبوم نیستی، نمیشناسمت... تو کی هستی؟!" " این سوال منم هست، تو کی هستی پارک جینیونگ؟"
Part 39-42
Start from the beginning
