_اما این حس تا وقتی ادامه داشت که یادش نیاد هیچکس صورتشو ندیده، هیچکس نتونسته چهره ای که سال هاست زیر ماسک پنهانش کرده رو تماشا کنه_
_اونم فقط بخاطر یه دلیل مسخره!_
_و اونجا بود که دوباره اون سوال مسخره اومد به سراغش..._
_اگه خود واقعیم رو ببینن باز هم همینطور محبوب میمونم؟_
_اما اون نمیدونست اون چشم های کهرباییش، مژه های بلند و فرش، پیرسینگ روی بینیش، لب های سرخ و نرمش چقدر پرستیدنی و زیبان...و تا چه حد اون رو جذاب میکنن_
_اما زمانی که این رو متوجه بشه هیچوقت نمیزاره اون چهره زیبا از دید مردم پنهان بمونه و نیاز داره یکی این رو بهش ثابت کنه_
_و این اتفاق خیلی زود میوفته!_----------------------------
توی ماشین لویی نشسته بودن...زین شیشه ماشین رو پایین کشیده بود تا کمی هوا به صورت پنهان شدش زیر ماسک بخوره چون حس میکرد پوستش اون زیر داره آتیش میگیره و ممنون بود که باد باهاش همکاری میکرد و خنک تر از موقع دیگه ای میوزید و این نشونه این بود که کریسمس نزدیک بود
زین منتظر بود تا اون مسیر فاکی تموم بشه و فقط بتونه بره خونش و اون ماسک لعنتی رو در بیاره
لویی بعد از اینکه تلفنش رو قطع کرد با بی حوصلگی گفت
لویی:چطور میتونه انقدر حرف بزنه و خسته نشه؟ لعنتی فکت درد نمیگیره؟
زین خندید و گفت
زین:اون خواهرته لویی! در موردش اونجوری صحبت نکن و درضمن...تو باید برای اینکه اون برای توعه بی لیاقت وقت میزاره خوشحال باشی و خداروشکر کنی که همچین خواهر هایی داری
لویی: زین تو نمیدونی چقدر از وجود اونها خوشحالم اما 4 تا خواهر واقعا زیادیه! و البته حوصله سر بر تو که خودت 3 تا خواهر داری باید درک کنی...فاک اونا هیچوقت یک جا بند نیستن انگار خستگی ناپذیرن و انرژیشون تموم نمیشه! مخصوصا اگه بخوان با رفیقاشون برن بیرون
زین آروم خندید و گفت
زین: و برای خرید باشه
لویی با دستش کوبید به پیشونیش و گفت
لویی: اوه فاک راست میگی!قراره تموم اتفاقات خرید و اینکه تو پاساژ های مختلف چی دیدن و پسرای جذابی که از بغلشون رد میشده رو تعریف کنن
زین:تا حالا انقدر باهات موافق نبودم خوشحالم که همو درک میکنیم لو!
و بعد هردو خندیدن
ادامه راه تا خونه زین کسی حرفی نزد و ماشین توی سکوت بود
کم کم به خونه زین نزدیک شدن و ماشین رو به روی خونه پارک شد
JE LEEST
Aesthetic
Fanfictieزین مالیک میکاپ آرتیست محبوبی که هیچوقت هیچکس صورتشو ندیده. اما چی میشه اگه یه فن به صورت کاملا اتفاقی بتونه اونو ببینه و ازش عکس بگیره؟ °Ziam story° °zaYn top°