part 5

245 48 29
                                    

_اما این حس تا وقتی ادامه داشت که یادش نیاد هیچکس صورتشو ندیده، هیچکس نتونسته چهره ای که سال هاست زیر ماسک پنهانش کرده رو تماشا کنه_

_اونم فقط بخاطر یه دلیل مسخره!_

_و اونجا بود که دوباره اون سوال مسخره اومد به سراغش..._

_اگه خود واقعیم رو ببینن باز هم همینطور محبوب میمونم؟_

_اما اون نمیدونست اون چشم های کهرباییش، مژه های بلند و فرش، پیرسینگ روی بینیش، لب های سرخ و نرمش چقدر پرستیدنی و زیبان...و تا چه حد اون رو جذاب میکنن_

_اما زمانی که این رو متوجه بشه هیچوقت نمیزاره اون چهره زیبا از دید مردم پنهان بمونه و نیاز داره یکی این رو بهش ثابت کنه_
_و این اتفاق خیلی زود میوفته!_

----------------------------

توی ماشین لویی نشسته بودن...زین شیشه ماشین رو پایین کشیده بود تا کمی هوا به صورت پنهان شدش زیر ماسک بخوره چون حس میکرد پوستش اون زیر داره آتیش میگیره و ممنون بود که باد باهاش همکاری میکرد و خنک تر از موقع دیگه ای میوزید و این نشونه این بود که کریسمس نزدیک بود

زین منتظر بود تا اون مسیر فاکی تموم بشه و فقط بتونه بره خونش ‌و اون ماسک لعنتی رو در بیاره

لویی بعد از اینکه تلفنش رو قطع کرد با بی حوصلگی گفت

لویی:چطور میتونه انقدر حرف بزنه و خسته نشه؟ لعنتی فکت درد نمیگیره؟

زین خندید و گفت

زین:اون خواهرته لویی! در موردش اونجوری صحبت نکن و درضمن...تو باید برای اینکه اون برای توعه بی لیاقت وقت میزاره خوشحال باشی و خداروشکر کنی که همچین خواهر هایی داری

لویی: زین تو نمیدونی چقدر از وجود اونها خوشحالم اما 4 تا خواهر واقعا زیادیه! و البته حوصله سر بر تو که خودت 3 تا خواهر داری باید درک کنی...فاک اونا هیچوقت یک جا بند نیستن انگار خستگی ناپذیرن و انرژیشون تموم نمیشه! مخصوصا اگه بخوان با رفیقاشون برن بیرون

زین آروم خندید و گفت

زین: و برای خرید باشه

لویی با دستش کوبید به پیشونیش و گفت

لویی: اوه فاک راست میگی!قراره تموم اتفاقات خرید و اینکه تو پاساژ های مختلف چی دیدن و پسرای جذابی که از بغلشون رد میشده رو تعریف کنن

زین:تا حالا انقدر باهات موافق نبودم خوشحالم که همو درک میکنیم لو!

و بعد هردو خندیدن

ادامه راه تا خونه زین کسی حرفی نزد و ماشین توی سکوت بود

کم کم به خونه زین نزدیک شدن و ماشین رو به روی خونه پارک شد

AestheticWaar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu