هیجان عشق ( قسمت اول ) _( Thrill Love ( part 1

432 13 9
                                    


نویسنده این قسمت : مهدی جلالی

_هووووووف بالاخره راحت شدم . از الان تا سه ماه دیگه آزاد و بیکارم .

_مانسا من رفتم . تعطیلات خوش بگذره .

_ ممنون عزیزم.

_ بابای.

کیفم رو روی کولم انداختم. یک نفس عمیق کشیدم تا خستگی نه ماه درس و مدرسه از تنم بیرون بره . قدم زنان با کفش های صورتیم شروع به راه رفتن کردم.

_ سه سال از دبیرستان گذشت . فقط یه سال دیگه مونده .

از کوچه پس کوچه ها و راه میونبر می رفتم تا هر چه سریع تر برسم . به نزدیکی خونه رسیده بودم.

_ اه . دوباره پسر همسایه پیداش شد . این چی می خواد از جون من؟

مو هام رو توی مغنعه کردم تا جلوی اون حجاب داشته باشم. با عشوه و غرور از روبه روش رد شدم . وقتی دید محلش نذاشتم به طرفم دوید .

_ به مانسا خانم . دیگه محل نمی ذاری !!

بدون گفتن حرفی به راه خودم ادامه دادم.

_ چی شده . خطایی ازم سر زده؟

_ سیامک چیکارم داری؟ دست از سرم بر دار.

_ نه ... اینقدر پاپیج می شم تا ازت جواب مثبت بشنوم .

_ تو خواب ببینی ٱقا سیا .

_ اگه منم .... ازت بله میگیرم . حالا ببین .

با یه چش غره متکبرانه از کنارش رد شدم .

با کلید در خونه رو باز کردم .

_ سلام ماماااااان . کجایی؟؟

_ بله دخترم من اینجام.

از صدای مامان معلوم بود که توی آشپز خونه ست .

من: سلام مامان جونم .

مامان: سلام دخترم . خسته نباشی .

_ مرسی.

_ خوب شد امتحانت؟

_ اره عالی دادم.

_ آفرین . برو لباس هاتو در بیار تا ناهار بخوریم .

با بی حالی به اتاقم رفتم.کیفم رو پرت کردم کنار میزم . وقتی پوشیدن لباس هام تموم شد از اتاق اومدم بیرون.

_ سلام دختر گلم.

از شنیدن صدا تعجب کردم. صدا از کجا می اومد؟؟؟

سرم رو برگردوندم . با دیدن بابام خوشحال شدم . دویدم طرفش : سلام بابا جووووونممم .

_ سلام عزیزم .

همین طور که بغلش کرده بودم دست نوازش رو سرم می کشید : قوربون دختر گلم بشم . بیا بشین اینجا.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Aug 23, 2021 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

هیجان عشق( قسمت اول ) _ Thrill LoveWhere stories live. Discover now