گوشه ناخناش رو گاز گرفت و وقتی دید جوابی نداد ، رنگش پرید. 'نکنه ناراحت شد؟' با این فکر پوست لبش رو جوید و شروع کرد به تایپ کردن ولی با دیدن اینکه تهیونگ درحال تایپ کردنه پیامش رو پاک کرد و منتظر موند.
سریع برنامه فیسبوک رو بست و گوگل رو باز کرد و واژه 'ragazzino' رو سرچ کرد. خوشبختانه بخاطر علاقهش به زبون ایتالیایی میدونست چطور اون کلمه ای که تهیونگ به زبون کره ای براش تایپ کرده بود توی ایتالیایی نوشته میشه!
بعد چند ثانیه که معنی اون کلمه اومد اخمی کرد ، اون فقط میخواست حرص جونگکوک رو دربیاره! جونگکوک یه فاکینگ 'پسرکوچولو' نبود!
_______________
با شنیدنِ صدای زنگِ در کنترل تلوزیون رو کنار گذاشت و بدونِ اینکه اداره ای روی خودش داشته باشه توی آینهی کنارِ در خودش رو نگاه کرد و موهای آبی رنگش رو درست کرد و تکه از موهای بلندش رو پشت گوشش زد و با هول در و باز کرد.
با نمایان شدن قیافه خندانِ تهیونگ ، نگاهش رو به پایین داد و وقتی لبخندِ بزرگِ دال رو دید خودش هم لبخندی زد و بعد گفت:
_سلام بر پدر پسرِ کیم!تهیونگ خنده ای به پسر کرد.
_سلام آرگادزینو!
و این حرفش باعثِ اخم خیلی غلیظی روی پیشونی جونگکوک شد.
_سلام وکیوآمو!
نیشخندی زد و دست به سینه شد. تهیونگ نگاهِ ناباوری بهش انداخت و نگاهِ خیرهش با حرفِ دال قطع شد
_من میدونم معنی این کلمه تیه! یعنی پیلِ مَلد! چلا به بابام میگی پیلِ مَلد!
YOU ARE READING
𝗟𝗼𝗻𝗴 𝗛𝗮𝗶𝗿𝗲𝗱 𝗕𝗼𝘆 | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄
Fanfictionپسرِ مو بلند | 𝖫𝗈𝗇𝗀 𝖧𝖺𝗂𝗋𝖾𝖽 𝖡𝗈𝗒 -کامل شــده- همه چی از اونجایی شروع شد که دال، پسرِ ۵ سالهی کیم تهیونگ، با دیدنِ موهای بلند و آبیِ پسری، اون رو "مامان" صدا زد و این بود اولین دیدارِ اون پسرِ مو بلند و تهیونگی که کلِ زندگیِ بعد از جدای...
آپای منحرف و آرگادزینوهاش!
Start from the beginning