Exemine Berättelser

Förfina med hjälp av etiketter:

1 Berättelse

Doctor Kim av koov_lover
Doctor Kimav
+من نمیخوام مریض باشم... دلم میخواد برگردم خونه... همین حالا! -بهت قول میدم زودی خوبت کنم کوک ... آروم باش... دیگه گریه نکن