part : 3🏖

932 250 56
                                    

امشب خبری از خواب نیست... قراره تا طلوع خورشید عشق بازی کنیم💋🍷.
♡♡♡

-ببینم نکنه روی بیون بکهیون کراش زدی هوم؟ به هرحال قابل مقایسه با هیچکدوم از دوست پسرایی که داشتی نیست!

جونمیون به وضوح شوخی میکرد اما اخمهای چانیول خیلی جدی توهم رفت.

-من از آدمهایی مثل بیون بکهیون بدم میاد. انتظار داشتم تو دیگه منو بشناسی!

جونمیون با تعجب دستش رو از کیف تجهیزات بیرون آورد.
-فقط شوخی کردم!

چانیول از خودش و وضعیتی که به وجود آورده بود عصبانی بود، حالا عذاب وجدان درمورد کم لطفیش به جونمیون هم روی قلبش سنگینی میکرد.

جونمیون تمام مدت با نگرانی خالصانه مواظبش بود و حتی سعی میکرد با شوخی کردن سرحالش بیاره اما اون هربار سرد و خشک جوابش رو میداد.

قبل اینکه اقدامی برای رفع ناراحتی جونمیون بکنه سر و کله ی بکهیون پیدا شد و باعث شد دهن چانیول که برای معذرت خواهی باز شده بود بی هدف بسته شه.

هیچ خبری از بکهیون دیشب توی اتاق نبود، حالا همون بیون بکهیونی بود که با غرور و ابهت لبخند میزنه.

چانیول نگاه سرد و سنگیش رو به سمت دوربینش چرخوند و مشغول تنظیم کردنش شد. دیگه قرار نبود حتی یک ثانیه هم عین احمقا با نگاهش منتظر باشه تا بکهیون اغواش کنه.

میتونست سنگینی نگاه بکهیون رو حس کنه، کف دستهاش داشتن عرق میکردن. درک قصد و نیت اون مرد از کاراش براش غیر ممکن بود!

تقریبا یک دقیقه موفق شد زیر اون سنگینی دووم بیاره و لحظه ای که طاقتش برای نگاه نکردن به بکهیون تموم شد، بلاخره بکهیون چرخید و باعث شد نفس حبس شده ی چانیول آزاد بشه.

از اولشم یه خیال خام بود که میتونه از نگاه کردن به بکهیون طفره بره. این رو وقتی فهمید که عکسبرداری شروع شد و کانسپش با دیروز کاملا متفاوت بود.

بکهیون توی آب و با لباسهای خیسی که به بدنش چسبیده فاجعه ای بود که اون زمان به هیچ وجه آمادگی رو به رو شدن باهاش رو نداشت.

صدای شوخی و خنده ی بکهیون با بقیه اعصابش رو بیشتر بهم میریخت. این واقعیت که اونجا به هیچکس جز خودش سخت نمیگذره بیشتر عذابش میداد.

نفسش به سختی بالا میومد، نمیدونست چقدر دیگه میتونه تحمل کنه اما به خودش قول داده بود بازم تسلیم کشش عجیبش به اون مرد نشه.

خورشید نسبت به دیروز کم جون تر میتابید و ابرهای بیشتری توی آسمون حرکت میکردن. زانوهاش رو کمی خم کرد و دوربین رو تنظیم کرد، نسبت به دیروز راحت تر میتونست باهاش کار کنه.

استایلیست موهای خیس روی پیشونی بکهیون رو به شکل شلخته درست کرد و کنار کشید. سختی کار چانیول از اینجا به بعد شروع میشد. باید تمام مدت پشت لنز دوربین به حرکات بیش از حد مجذوب کننده ی بیون بکهیون نگاه کنه و عرق بریزه.

𝐌𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐲 𝐝𝐞𝐬𝐢𝐫𝐞🐋🌴Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ