چان Hikaye

Etikete göre sırala:

6 Hikaye

layboom tarafından yazılan ✴️wake up and save me✴️[کامل شده] adlı hikaye
#1
✴️wake up and save me✴️[کامل شده]layboom tarafından
✴️Wake up and save me✴️ "بیدارشو و نجاتم بده" نویسند : boom✨ ژانر : رومنس، درام، اسمات، انگست، رازآلود، جنائی... کاپل ها : چانبک(اصلی)، کایبک، کایسو، هونهان و...
Tamamlandı
+11 tane daha
_thirdpsychopath tarafından yazılan Savior  adlı hikaye
#2
Savior psycho tarafından
_من همینم مین..همیشه همین بودم..وقت هایی که میبوسیدمت..وقت هایی که بین بازو هام بودی..تو تمام اون لحظه ها همین بودم.. تو مغزم..تو تک تک سلول هام. دیر یا زود بیرون میومد...
Hi_gray tarafından yazılan 𝑷𝑼𝑷𝑷𝑬𝑻𝑬𝑬𝑹 [𝑪𝑯𝑨𝑵𝑳𝑰𝑿] adlı hikaye
#3
𝑷𝑼𝑷𝑷𝑬𝑻𝑬𝑬𝑹 [𝑪𝑯𝑨𝑵𝑳𝑰𝑿]🐼 tarafından
[Oneshot] عروسک ها چه نظری دربارشون دارید؟ اونا میتونن نماد یه انسان باشن درسته؟ ولی اگه هر عروسک با یه نخ نامرئی به زندگی یه انسان وصل باشه چی؟ ترسناک شد؟... قصد ترسوند...
Tamamlandı
Radiatafiction tarafından yazılan 𝐃𝐞𝐜𝐚𝐭𝐡𝐞𝐜𝐭 [𝐎𝐧𝐞 𝐬𝐡𝐨𝐭] adlı hikaye
#4
𝐃𝐞𝐜𝐚𝐭𝐡𝐞𝐜𝐭 [𝐎𝐧𝐞 𝐬𝐡𝐨�...ʀᴀᴅɪᴀᴛᴀ ғɪᴄᴛɪᴏɴ tarafından
❞فلیکس آرزو می‌کرد که کاش میتونست بغلش کنه، پشت موهاش رو نوازش کنه و در گوشش بگه که همه چیزو درستش میکنه.. اونو با خودش می‌بره جایی که فقط خودشون دو تا باشن و تا آخرین ق...
Tamamlandı
skztitle tarafından yazılan 𝐁𝐋𝐀𝐂𝐊 𝐑𝐎𝐒𝐄𝐒. adlı hikaye
#5
𝐁𝐋𝐀𝐂𝐊 𝐑𝐎𝐒𝐄𝐒.-𝖡𝗅𝗎𝖾 tarafından
مقدمه : این یه دوستیه یا یه برادری؟ هرچی بود .. اونا بهم قول دادن هیچوقت عاشق هم نشن. اما .. نمیشه جلوی احساسات رو گرفت مگه نه؟! چرا همونی که این قانون کوفتی رو گذاشت با...
KimiaAzizi tarafından yazılan gnossienne adlı hikaye
#6
gnossienneKimia Azizi tarafından
⎙ قسمتی از متن↶ با نشستن بوسه روی لاله گوشش لرز توی تنش تشدید شد و جوشش چیزی رو تو چشمش حس کرد پلوتو نمیتونست انقدر کثیف باشه ،میتونست؟ گزارشگری که به خونه خانواده ایی...