sahamorady

سلاممممم
          	
          	
          	همگی فیک جدیدمو خوندید؟
          	
          	Gold fish
          	
          	منتظر حمایت های عالیتون هستم

IELAORIGINAL

جانگ اوکامی، پادشاه ترسناک زندانه و شکی درش نیست! اما یه روز پسر لال و نحیفی به اسم مین یونگی باهاش هم سلولی میشه و همه چیز رو برای اوکامی زیر و رو میکنه...
          «میخوای بگی هنوز جنجالی ترین فیکشن سپ رو نخوندی؟»
          
          https://www.wattpad.com/story/281775005?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=IELAORIGINAL&wp_originator=XoCVpLOFEomuvsCPst3GUZe2l%2FC4Rynj1LDPbC5ri3u3VR8zBW6XedS4GxRo0rm3l4Jlp9ChftT9pQxHQLGk5MaarxGQsjxeiegtmjN%2B3LkarOJmxGnILpKqane3L4Pb

faezehrajaa

ItsNickVkFic

جونگکوک تازه وارده و مثبته. اون ارومه، دنبال دردسر نیست، سیگار نمیکشه، مشروب نمیخوره و کلابم نمیره. اون فکر میکنه اینطوری میتونه از گذشته ی تاریکش فرار کنه.
          ولی خب! 
          زندگی کی گذاشته که اون راه عادی شو بره؟! همیشه مدام درحال امتحان کردنه تا بفهمه که اون تو چه پوزیشنی، بیشتر دردش میگیره!
          مطمعنا با فاجعه یی مزخرف و اشنا شدن با ویِ معروف دانشگاه قرار نیست داستان به همین راحتیا تموم شه و صدرصد، از اینکه با نامجون اومده وگاس قراره پشیمون شه....
          
          خوشحال میشم سر بزنین.
          
          https://www.wattpad.com/story/310351772?utm_source=android&utm_medium=twitter&utm_content=share_writing℘_page=create℘_uname=AUVantae_℘_originator=7DBAJH2kg54mm9%2FDdhJqXlk9ge9nWhRASR3dd9CodNBLiSU1p7b157mrXydzQgosPsr21cRTxkJWleyPjlesXF1h7IRTIqjffXLkI0H%2Bs%2FNMAxIk7H6cxlhMezLChA%2Ft

IELAORIGINAL

سلام... میخوای زندانیمو ملاقات کنی؟
          کاپلش سپه... و...
          
          یونگی سمت شلوار راحتی خودش دست برد که با دست های بزرگ اوکامی مواجه شد.
          - لذت بی لباس کردن سفید برفیمو ازم نگیر.
          دست های یونگی رو روی شونه هاش گذاشت و خیره به چشم های پسر ادامه داد:
          - باید شکارت کنم یا خودت توی تله ام می افتی لاو؟
          "خیلی وقته به دامم انداختی... هوسوک..."
          اوکامی بی معطلی لب های پسر رو بلعید و درحالی که با یک دست شلوار پسر رو خارج می کرد با دست دیگه اون رو زیر دوش حموم کشید.
          - این اسم لعنتی چیه که وقتی روی لب هات می شینه حریص ترم می کنه؟
          به دقیقه نکشید که یونگی هم کاملا مثل اوکامی برهنه شد و درحالی که دست هاش رو دور تن مرد حلقه کرد بود زیر دوش آب گرم قرار گرفت. 
          آب موهای خوش حالت پسر رو به هم ریخت و تنش رو زیر دست های مرد لیز کرد. 
          برخورد سهوی پایین تنه هاشون به هم اوکامی رو به مرز دیوونگی کشونده بود.
          لب های خیس یونگی رو بوسه زد و همونطور که پشتش رو زیر آب گرم ماساژ می داد زمزمه کرد:
          - برهنه قشنگ تری... سفید برفی....
          
          https://www.wattpad.com/story/281775005?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=IELAORIGINAL&wp_originator=zxmaxkrDdEZJcc%2BH7VkhnFHIJLp6sh7RktIYGlYRxWbBmcu1sbJj%2FhwXldnb%2BahByVV5I8hCjrGfKJpXRvq%2Fo63qL%2FXnM%2BVDafjMGthzZyfTYCxmcwgn7KxOVGpS155b

mahnaz23

سلام.
          ببخشید بی اجازه وارد مسیج بردت شدم..فقط خواستم بگم خوشحال میشم اگه حمایتم کنی..قطعا به پای قلم تو نمیرسه..ولی خب...♡..مرسی ازت
          https://www.wattpad.com/story/291051601?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=mahnaz23&wp_originator=vsB7GHyjoJ%2BwAbv92plQ3NFGWsFoM0W1Kv%2BQO5f2PUp4Kte5TpdvVBxInGujXDuqf1u7Zmpmj1ZI%2Bht%2F9tkc0SXdkiDpAFpPJz3xs4rkil7Ho7INidHxd2zYwekadVL0

NafisehIrannazhad1

تق تق ...کسی هست؟
          عااااام...عه هستی ..
          سلام لاولی خوبی؟
          ببخشید مزاحمت شدم... :)
          خوبی ؟ خوشی؟
          میخواستم بهت بگم یه فیک درحال آپ دارم...خب تقریبا همه کاپلا هستن توش ...خوشحالم میشم بهش سر بزنی و ووت بدی و نظرات خوشگلتو برام تو کامنتا بنویسی 
          
          https://www.wattpad.com/story/279047763?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=NafisehIrannazhad1&wp_originator=161S10qGSkjpbq40S1%2FvrYAwuCdMjv1UDkKtunJrEk7Kg5RGkkZSxxCKrvTaxPy3y%2F%2FJXwETeM9H3%2B9dDI8hk5SztZbdFFBOCeAQEeYzji0xbyljYz3NyNaYiywLbG9e