VAMP | Omega

Από tara97jk

30.4K 5.2K 2.5K

Genre : "fantasy" "Romance" " Smut" "Mpreg" "Vampire" "werewolf " "Omegavers"... Cap :"Vkook""..." Up: "یکشنب... Περισσότερα

0
"1"
"2"
"3"
"5"
"6"
"7"
"8"
"9"
"10"
"11"
"12"
"13"
"14"
"15"
"16"
"17"
"18"
"19"
"20"
"21"
"22"
"23"
"24"
"25"
"26"
"27"
"28"
"29"
"30"
"31"
"32"
"33"
"34"

"4"

1.2K 202 107
Από tara97jk


روز آپش نیستا ولی خب آپ شد همینجوری ۰۰

نمیدونم رده سنی بزارم برای این پارت یا نه اما اسمات نیست. اگر دیدین خوشتون نمیاد، این پارتو نخونین ولی بخونین:/

-بعد از ردبلک

امگا رو به دیوار کوبید و همینطور که با ولع لب هاش رو می مکید، تنش رو با شدت بیشتری لمس کرد.

دکمه های کت مشکی رنگش رو با حرص باز کرد و اون لایه کلفت و مزاحم رو از تن پسر کند.

حالا آرام تر شده بود چون با هر لمسش می تونست پستی و بلندی تن جونگ کوک رو زیر لباس نازک مشکی رنگش حس کنه.

جونگ کوک با شیطنت واضحی به بوسه پایان داد و مرد داغ! کرده اش رو به سمت تخت قرمز و مشکی مورد علاقش هل داد و اون روی تخت انداخت.

بعد خودش هم به سمتش رفت و روی تنش خیمه زد.

کراوات مرد رو به چنگ گرفت و نگاه سیاه چاله وارش رو به چشم های تهیونگ دوخت: یه جشن مجلل میخوام ... کیم تهیونگ

تهیونگ تکخندی زد و به دست هاش تکیه داد. اجازه داد پسر شیطونش، دکمه هاش رو دونه دونه باز کنه و اون هم از ظرافت انگشت هاش لذت ببره.

لبش رو لیسید و با سری کج شده به جونگ کوکی که لباس خودش رو با ناز مخصوص به خودش از روی شونه هاش پایین میداد، خیره شد: از پس هزینش بر میای بیبی؟

جونگ کوک اخمی کرد و اینبار به سراغ پیراهن خوناشام رفت: هزینشو قبلا پرداخت کردم..

تهیونگ با شیفتگی تن جونگ کوک رو لمس می کرد. انگشت هاش رو نوازش وار روی تن امگا می کشید. جوری ظریف این کار رو انجام میداد که انگار داره یه اثر هنری رو لمس می کنه.

بی حواس حرف زد: من که یادم نمیاد...باید دوباره پرداختش کنی

جونگ کوک با نگاهی جدی، ضربه ای به پشت دست تهیونگ زد و اون رو از خودش دور کرد: همین چند ساعت پیش و قبل جشن سکس داشتیم...قرار نیست دوباره هم داشته باشیم ته.

تهیونگ ابرو بالا انداخت و پهلو های برهنه جونگ کوک رو با دست هاش قاب گرفت.

پسرک رو که درست روی پایین تنش نشسته بود، به خودش فشرد و با بدجنسی حرف زد: من که یادم نمیاد

جونگ کوک چنگی به دست های مردش زد و اون هارو از خودش دور کرد.

دستش رو کنار سر تهیونگ گذاشت و مماس صورتش قرار گرفت: بخاطر سکسمون من به ردبلک دیر رسیدم...

دوباره صاف نشست و اینبار کمربند تهیونگ رو کشید و تنگ ترش کرد: میخای با خفه کردن دیکت تو کام خودت یادت بیارم چطوری وحشی شده بودی ته؟

تهیونگ هیسی کشید و نگاه خماری به پسرش انداخت.

لبش رو دوباره لیسید و روی آرنج هاش بلند شد: ترجیح میدم تو سوراخت خفش کنی بیب

جونگ کوک مشت محکمی به سینه تهیونگ زد: عوضی... برای یه پیرمرد خیلی هورنی هستی

تهیونگ اخم معترضی کرد: یااااا...من کجام پیرمرده

جونگ کوک با شیطنت روی تنش دراز کش شد: تو حداقل دویست سالته ...دروغ میگم شوگر ددی؟

چنگی به موهای جونگ کوک زد و لب نیمه بازش رو مکید: یبار دیگه بهم بگو تا نالتو در بیارم!

یا شیطنت بیشتری لبش رو گاز گرفت و ابرو هاش رو بالا انداخت: تهدید در نظر بگیرمش؟

تهیونگ شانه بالا انداخت و بعد از درآوردن شلوار هاشون، با باکسر کنار هم دراز کشیدن.

جونگ کوک از پشت در آغوش تهیونگ چفت شده بود و توسط تهیونگ نوازش می شد.

با چشم های بسته غر زد: امشب دیگه نه ...به نفعته دستتو کنترل کنی!

تهیونگ آروم خندید و بوسه عمیقی روی شانه برهنه پسرش کاشت: من، ته کوچولو و کوک کوچولو تصمیم میگیرم که امشب آره یا نه...اها بوتتم تو تصمیم گیری شرکت میکنه

جونگ کوک نفس حرصی کشید: باید همون موقع که فرمونای آلفا رو بهت تزریق کرده بودن و داشتی تو تب میسوختی ولت می کردم و در می رفتم

نرمه گوشش توسط تهیونگ مکیده شد و بعد زمزمه بمش رو شنید: اونوقت پیش خودت نمیگفتی اون خوشگله بخاطر من آلفا شده و من ولش کردم رفتم.؟ از تب میمردم عذاب وجدان نمیگرفتی بیبی؟

جونگ کوک بی خیال جواب داد: به یورم... کدوم احمقی ندیده و نشناخته میره بخاطر یکی که معلوم نیست از آزمایش جون سالم بدر میبره یا نه، به خودش فرمون آلفا تزریق میکنه که درجا هم بخاطر هورنی بودنش میره تو رات؟

تهیونگ گاز محکمی از شونه کوک گرفت و جیغش رو بلند کرد: یااااا داری عشق پاک و معصوم منو زیرسوال می‌بری

جونگ کوک با خنده به سمت مردش برگشت: مرد پاک و معصوم من!

با حرص نیشگونی از نیپل ته گرفت و غرید: من میخوام بخوابم

تهیونگ درحالی که نیپلش رو می‌مالید وحشی زیر لب زمزمه کرد و بعد جونگ کوک رو بیشتر در آغوش کشید: ولی عزیزم...تو به خواب نیاز نداری به منی که می کوب...

+کیم تهیونگ!

با شیطنت خندید و پسر خسته اش رو کمی فشرد: باشه... میخوابیم همون‌طور که بیبیم میخواد

لبخند جونگ کوک و بعد چشم های بسته اش رو بوسید.

خوناشام ها به خواب نیاز نداشتن اما اون دو نفر، دورگه به حساب می امدن و هرازگاهی به چندساعت خواب نیاز داشتن.

یه پارت کوتاه ویژه بود. باید با پارت قبل یا پارت بعد آپ می شد اما چون خیلی طولانی میشد آپش نکردم.

برای تصور بهترتون چندتا عکس از محل زندگی ویکوک میزارم.
توجه داشته باشید که کل دیزاین و رنگ ها به خواست جونگ کوک تغییر کردن و شدن این.
بعد درباره علایقش بیشتر میفهمیم






تا تصاویری دیگر بدرود🚶🏻

Συνέχεια Ανάγνωσης

Θα σας αρέσει επίσης

31.6K 1.2K 200
Author: Chi Hanlai Picking Chrysanthemums/吃漢來采菊 Category: Danmei novel Status: 334 chapter Book 1 Introducing: After waking up from a dream, Su Chen...
1.7K 287 6
" ماهِ‌ دِرَخشانِ مَن " فصل دوم آبی و صورتی" حالا 22 سال از ازدواج کیم نامجون و کیم سوکجین گذشته! تهیونگ و جونگ‌کوک بزرگ شدن و هر کدوم یه مسیرو برای...
3.4M 143K 60
The story of Abeer Singh Rathore and Chandni Sharma continue.............. when Destiny bond two strangers in holy bond accidentally ❣️ Cover credit...
3.1M 251K 96
RANKED #1 CUTE #1 COMEDY-ROMANCE #2 YOUNG ADULT #2 BOLLYWOOD #2 LOVE AT FIRST SIGHT #3 PASSION #7 COMEDY-DRAMA #9 LOVE P.S - Do let me know if you...