INSTAGRAM || KOOKJIN

De MoJin_Official

29.8K 6.3K 715

[اینستاگرام/𝙄𝙉𝙎𝙏𝘼𝙂𝙍𝘼𝙈] 🌈 «ماجرا از اونجایی شروع میشه که کیم جین چند تا پیام توی اینستاگرام دریافت م... Mais

"توضیحات نویسنده"
Part.1
Part.2
Part.3
Part.4
Part.5
Part.6
Part.7
Part.8
Part.9
Part.10
Part.11
Part.12
Part.13
Part.14
Part.15
Part.16
Part.17
Part.18
Part.19
Part.20
Part.21
Part.22
Part.23
Part.24
Part.25
Part.26
Part.27
Part.28
Part.29
Part.30
Part.31
Part.32
Part.33
Part.34
Part.35
Part.36
Part.37
🔞Last Part🔞

Part.38

737 136 23
De MoJin_Official

پرنسس‌جینی:
ددی

جعون‌جی‌کی:
جین؟

پرنسس‌جینی:
آره خودمم

پرنسس‌جینی:
به کمکت نیاز دارم.

جعون‌جی‌کی:
چی شده پرنسس؟

پرنسس‌جینی:
من هورنی شدم :(

جعون‌جی‌کی:
بهتره این بار با من شوخی نکنی.

پرنسس‌جینی:
*عکس ارسال شد*

پرنسس‌جینی:
بهت نیاز دارم ددی

جعون‌جی‌کی:
فااک پرنسس.

جعون‌جی‌کی:
فقط کافیه لوکیشن بفرستی.

پرنسس‌جینی:
واتساپتو چک کن.

__________

گایز، می‌دونید که جین و جونگکوک دو بار هم رو دیدن دیگه نه؟
یک بار تو کافه که ما نمی‌دونیم چه حرفایی بینشون رد و بدل شد (چرا می‌دونیم، می‌تونیم جی‌کی رو حدس بزنیم حداقل!) و یک بار تو پارکینگ..عییح ^^

و بالاخره..

اسمات؟؟؟

Continue lendo

Você também vai gostar

2.6K 802 26
_مثل یه قلب میمونه فقط میتونه تو سینه یکیمون بتپه. +نه اون نوره.به هممون میتابه..... یه کمدی از تراژدی زندگی با چاشنی اسمات..... امیدوارم خوشتون بیاد...
37.5K 5.3K 28
تهیونگ نفس سنگینی کشید و با حس کردن درد همیشگی آهی کشید: جونگ کوک... دستمو بگیر... جونگ کوک دست امگا رو محکم بین انگشت های سردش گرفت و گفت: من اینجام...
147K 5.7K 53
تنها با یک نگاه در چشمانش سرنوشتم تغیر کرد
93.9K 14.1K 53
تهیونگ آلفای دست و پا چلفتیه که فکر نمی‌کرد تو یکی از روزهای عادی زندگیش تو شیفت بیمارستان، جفتش رو ملاقات کنه؛ اونم نه هر ملاقات عادی، اون امگا بارد...