پسر وزیری که به اصرار پدرش همراه او به سفر کاری میره ولی چی میشه این یه سفر ساده نباشه و تو این سفر کلا زندگی چانگبین داستانمون تغییر کنه و حتی باعث تغییر خودش هم بشه. چیزهایی رو تجربه کنه که وقتی از قبل بهش بگن ممکنه چندین ساعت با حرفاشون بخنده و اونهارو باور نکنه و باز دوباره مشغول نقاشی کشیدنش از منظره و مردم بشه و خب همیشه اونطوری که ادم میخواد هیچوقت هیچ چیز پیش نمیره مگه ن؟ *من واقعا تمام سعیمو کردم تا این فیکشن دور از همه کلیشه ها بنویسم و قراره شخصیت ها و داستانی رو بخونید که فکر نکنم کلا همچین کاپلایی تو فیکشنا باشن ...پس اگه منتظر یه داستان کلیشه ای با کاپلای معروف کیپاپ هستید این فیکو نخونید(شخصیت های کیپاپ هستن ولی) * ژانر:تاریخی.عاشقانه.غمگین.+18