𝖫𝖺𝖼𝗎𝗇𝖺 {𝖬𝗂𝗇𝖼𝗁𝖺𝗇}
┈ اگه یکی از بنفشهها رو بچینم و بذارم لای موهای سیاهت، چی میشه؟ ┈ خودت روی موهام گل بکار! با لبهات. 𝗮 𝗯𝗹𝗮𝗻𝗰𝗸 𝘀𝗽𝗮𝗰𝗲, 𝗮 𝗺𝗶𝘀𝘀𝗶𝗻𝗴 𝗽𝗮𝗿𝘁 𓂃 ִֶָ ֙⋆𝗆𝖺𝗂𝗇 𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝗆𝗂𝗇𝖼𝗁𝖺𝗇 ֙⋆𝗌𝗂𝖽𝖾 𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝖢𝗁𝖺𝗇𝗀𝗅𝗂𝗑, 𝖲𝖾𝗎𝗇𝗀𝗃𝗂𝗇 ֙⋆𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾 : 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖠𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇, 𝖠...
┈ اگه یکی از بنفشهها رو بچینم و بذارم لای موهای سیاهت، چی میشه؟ ┈ خودت روی موهام گل بکار! با لبهات. 𝗮 𝗯𝗹𝗮𝗻𝗰𝗸 𝘀𝗽𝗮𝗰𝗲, 𝗮 𝗺𝗶𝘀𝘀𝗶𝗻𝗴 𝗽𝗮𝗿𝘁 𓂃 ִֶָ ֙⋆𝗆𝖺𝗂𝗇 𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝗆𝗂𝗇𝖼𝗁𝖺𝗇 ֙⋆𝗌𝗂𝖽𝖾 𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝖢𝗁𝖺𝗇𝗀𝗅𝗂𝗑, 𝖲𝖾𝗎𝗇𝗀𝗃𝗂𝗇 ֙⋆𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾 : 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖠𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇, 𝖠...
_همیشه از جایی که احتمالش رو نمیدی آسیب میبینی _همیشه وقتی به بی معجزه بودن دنیا اعتقاد میاری ،دنیا با انبوهی از معجزه ها بهت سیلی میزنه _آیا این معجزه ها شامل حال اونا هم میشه؟ _یا شاید اونا معجزه ای به تلخی زمان و پیچ خوردگی هاش میشن؟ _یا شایدم معجزه ای به شیرینی پایان ^~Couple:nohyuck,jaeyong,nomin
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] [𝐂𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐇𝐲𝐮𝐧𝐥𝐢𝐱] [𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐒𝐦𝐮𝐭_𝐒𝐜𝐡𝐨𝐨𝐥 𝐋𝐢𝐟𝐞_𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 𝐁𝐚𝐛𝐲?] _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ [اون خود دردسر بود... و من درگیر ی دردسر بزرگ شدم به اسم "عشق" ! ]
You bloomed in my lungs. 🌸 ↝The Blue Bird (Coughing Cherry Blossoms) ↝Couple: NoMin ↝Tags: Hanahaki Au, Romance, Heavy Angst, Sad Ending, Death of characters, ↝Main Writer: peachyjaemin (AO3) ↝Song: The Blue Bird by APRIL ⇜زمانی که عشق، به صورت شکوفههای گیلاس در ریههای نا جهمین، پدیدار شد. ⇜ کردیت؛ داستان از چنل n...
گاهی اوقات دوردست ترین آرزوها دقیقا مقابل چشمتونه... گاهی عمیق ترین خوشحالی ها، ساده ترین اتفاقات زندگیتونه... گاهی دردناک ترین تجربه ها دری رو به سمت زندگی جدیدی باز میکنه... و گاهی تمام چیزی که برای خوشبختی نیاز دارین، وجود عزیزانتونه... داستان روزمرگی های چهار پسر... از چهار خانواده... که بواسطه دوستی یا عشق بهم پی...
نویسنده: موشیانگ تونگ شیو ترجمه: چنل هوالیانیسم برای دریافت ترجمه منهوا، ساب فارسی دونگهوا و اخبار این ناولِ زیبا به چنل @hualianism مراجعه کنید💗 یک بار تبعید شدن از بهشت به اندازهی کافی عجیب و مسخره هست، ولی چه اتفاقی میفته اگه یه خدای جنگ قدرتمند دو بار تبعید بشه و بعد یه مدت طولانی برای بار سوم صعود کنه؟ شیهلی...
#complete KookV chat jk:هی بیبی بوی jk: یه عکس از بوتت بفرست v: تو دیگه کدوم خری هستی jk:این طرز برخورد با ددی ایندت نیست v:متوهم😒 jk:اوه بیبی ولی من هنوزم عکس بوتت رو میخوام
اسپرم لعنتی🍸 کاپل ها:کوکوی، یونمین، نامجین ژانر:خون آشام خشن امپرگ اسمات _جونگ کوک با چشمانی که از خشم سرخ شده بود به مراسم ازدواج نگاه میکرد با خشم غرید:به چه جراتی با بچه من تو شکمش داره ازدواج میکنه وضعیت: پایان یافته
'اون بهش گفت واسه عشقش هرکاری میکنه' از هم دورشون کردن ،نذاشتن باهم بمونن، اما آیا این باعث میشه بیخیال همدیگه بشن و فقط به عنوان همکار بمونن یا باعث میشه عاشق تر شن و بیخیال همه چی باهم بمونن؟ گروه:ایتیز کاپل:ووسان
مارک لی از بچه ها متنفره! اما... چی میشه اگه یه روز بیدار بشه و بفهمه نزدیک ترین آدم زندگیش تبدیل به یکی از همونا شده؟
"_ کدوم دارویی یه همچین عوارض وحشتناکی داره؟! _ دقیقا هیچ دارویی نمیتونه این عوارض رو داشته باشه. ولی.. تا به حال اسمشو جایی ندیدم، F39؟" این مطلقا اون زندگی ای نبود که جمین برنامهریزی کرده بود؛ اما آدمهایی که اطرافش بودن جرات زیادی برای ادامه دادن، بهش القا کردن. *زمان آپ: چهارشنبهها و جمعهها *نومین *علمی_تخیلی...