1diran Stories

خیلیا فقط برای سرگرمی از عشق استفاده میکنن...اما کسایی هم هستن که به عشق حقیقی امید دارن...امید دارن به اینکه کسی میتونه با عشق اونارو از دست وحشت و تنهایی نجات بده... ...

این داستان درمورد دختری ۱۷ساله هست به نام بِلا که تو خوانواده ی فقیری زندگی میکنه و پدرشو از دست داده و مادرش ناتوان شده. خواهرش ۴سال ازش کوچک تره اسمش سارا هست و مبتلا...

این داستان توی پیج@_1diran_fanfic توی اینستا گذاشته میشه و عزیرایی که نمیتونن به هر دلیلی تو اینستا بخونن این جا من میزارم... فن فیک ماله ٱیداس منم بهارم و اینجا براتون...

داستان دختری که به اجبار پدرش باید عشقه‌زندگیشو از دست بده اما ......

سلام به دوستای خوب و خوشگلم این اولین داستانیه که دارم می نویسم و نمی دونم چقدر طول بکشه هنوز درموردش تصمیم نگرفتم و امیدوارم خوشتون بیاد و لطفا با نظر دادناتون بهم انرژ...

درتی از زینه همه چی هم داره:|

زیاد تعریف نمیکنم فقط مطمعن باشین تا حالا با این موضوع نخوندین!♥ امتحانش ضرری نداره!♥ یه فن فیکشن برا هرولد گوگولیمونه^-^ امیدوارم دوسش داشته باشین!♥

(sequel to I'm a ghost )

اسم من انجل فیتیس هست...ساکن منطقه ده، بدترین و افسرده ترین منطقه کشور(اخر الزمان) ... من از خانواده ام محافظت میکنم با تمام توانم ولی من چقدر میتونم دووم بیارم؟من زندگی...

قتل،جرم،جنایت،شعر،احساس چیزایی که من روزمره بهشون عادت کردم و البته یه نابغه.. یه نابغه به اسم هری استایلز..

"هنوز درد داره " "فکر کردم حسش نمیکنی!" "فقط تظاهر میکردم :)" ............................ Harry styles fan fiction

دیانا: فقط تو موندی زین..فقط تو.. زین: من همینجام عزیزم.من مراقبتم دیانا: میترسم زین.خیلی میترسم.از یه روز بی تو میترسم... . . روابطی که توی مرحله آزمایش قرار میگیرن عشق...

غارتگر {زین مالیک}