𝑩𝒍𝒐𝒐𝒅𝒚 𝑪𝒉𝒐𝒄𝒐𝒍𝒂𝒕𝒆ও
  • Reads 1,544
  • Votes 321
  • Parts 16
  • Reads 1,544
  • Votes 321
  • Parts 16
Ongoing, First published Oct 19, 2024
2 new parts
خلاصه: زمانی زندگی متوقف میشه که تو عاشق سربازی از کره ی شمالی بشی. توقفی اجباری فقط بخاطر فرار از تلخی روزگار به شیرینی شکلات، هر چند خونین. 

من یه پسر کشاورز ساده‌ی کره‌ی جنوبی هستم و تو یه سرباز زخم خورده‌ی کره ی شمالی، ما دشمن هم هستیم، این جرمه که عاشق هم باشیم. 
_و ما برای عشقمون جون میدیم.


عشقی در سال 1950 میان جنگ و خون میان گرفتن نفس ها در همین بین نفس هایی که با بوسه همراهه، و زندگی دوباره سال 2025... .
همه ی اون سادگی کنار گذاشته میشه و این عشق بار دیگه با شور و اشتیاق، قدرت، شهوت ادامه پیدا میکنه، رابطه ی نخست وزیر با بادیگاردش... 


نام: شکلات خونین 
ژانر: کلاسیک، غمگین، عاشقانه، اسمات 
نویسنده: رز
آپ: چهارشنبه 

نکته اول: یه چیزی که خیلی ها رو منصرف از خوندن این فیک میکنه اینکه توی ژانر زدم غمگین و همه فکر میکنن قراره پایان بدی داشته باشیم ولی اینطور نیست من هیچ وقت داستانی رو شروع نمیکنم که پایانش بد باشه، روند اول داستان غمگین هست ولی نه کلش، پس همینجا میگم پایان خوشه. 

نکته دوم: توصیه میکنم افرادی که روحیه بشدت حساسی دارن نخونن چیز خواستی نوشته نشده ولی یک سری چیزها هست که برای خودم وظیفه دونستم از قبل بگم پس اگر بشدت دل نازک و حساس هستید نخونید.



چنل تلگرامم: 
@MinsungW2
All Rights Reserved
Sign up to add 𝑩𝒍𝒐𝒐𝒅𝒚 𝑪𝒉𝒐𝒄𝒐𝒍𝒂𝒕𝒆ও to your library and receive updates
or
#35rose
Content Guidelines
You may also like
You may also like
Slide 1 of 9
My you  cover
The Monster Caused (ChanHo) cover
Dear Spring  cover
Under your scars cover
my beautiful melody 💙  cover
4427 cover
PHUNITH : Hyunlix In heaven  cover
Ghost Piano cover
𝑆𝑎𝑣𝑖𝑜𝑟 '𝐶ℎ𝑎𝑛ℎ𝑜' cover

My you

50 parts Ongoing

_شانس آوردی آلفا، امگای قوی داری؛ با وجود شدت بالای ضربه، اما آسیب شدیدی بهش وارد نشده و مهم‌تر از همه اگه در حالت انسانی چنین آسیبی می‌دید درجا بچه‌اش رو از دست می داد؛ اما چون در حالت گرگینه... تهیونگ که تا اون لحظه با دقت به حرف‌های ساحره گوش می‌داد با شنیدن قسمت دوم جمله، ابروهاش جمع شد و حرف‌های ساحره رو قطع کرد. _یه لحظه یه لحظه، الان چی گفتی؟ _گفتم امگای قوی داری... _نه نه بعدش، قسمت دوم جمله‌ات... تـ... تو گفتی چی؟ بچه؟! ساحره ابرویی بالا انداخت و پلک زد. _نمی‌دونستی؟ امگات بارداره... Writer: Ashil Couple: Vkook, Hopmin, Taehi Genre: omegaverse, action, fantasy, romance, mpreg, smut