Love in nyc
  • Reads 30,146
  • Votes 4,162
  • Parts 23
  • Reads 30,146
  • Votes 4,162
  • Parts 23
Complete, First published May 08, 2024
خلاصه : تهیونگ امگایی که برای کارشناسی بورسیه دانشگاه هنر نیویورک رو می‌گیره و با هوسوک و رزیتا و جونگکوک همخونه میشه ...
البته که زندگی در کنار جونگکوک براش بدون دغدغه نخواهد بود چون هردو دچار عشقی میشن که ازش فرارین ....

بخشی از داستان : 
دیگه نمی‌تونست جلوی احساساتش رو بگیره!
انگار تک تک سلول‌های وجودش، از بی‌رحمی اون فرشته‌ی شکلاتی به درد اومده بود.
چشمای قرمز و اشک‌آلودش رو به موجودی که، هر پلک زدنش قلبش رو زیر و رو می‌کرد، دوخت.
با دیدن چشمان اشکی تنها عشق زندگیش، حالش ویرون تر شد. دستای لرزونش رو به صورتش کشید تا شاید آروم بشه.
با صدای گرفته و بمش گفت:
-من نمی‌دونم تو از من، توی تصوراتت چه هیولایی ساختی شکلات؛ اما من بدون تو خوب بودم.
بی‌قراریش بیشتر شد و فریاد کشید:
-من بدون عشق تو بهتر از این ها بودم. تو منو عاشق خودت کردی و باید مسئولیتش رو قبول کنی...!

____________
کاپل اصلی :کوکوی 
کاپل های فرعی :هوسوک_رزیتا/نامجین 

داستان بیشتر محوره کوکوی میچرخه و برای کاپل دیگه ای این فیک رو شروع نکنید 


#kookv#کوکوی#bts
All Rights Reserved
Sign up to add Love in nyc to your library and receive updates
or
#1taehyung
Content Guidelines
You may also like
𝐁𝐥𝐮𝐞 𝐬𝐮𝐧𝐝𝐚𝐲 by callmedeesse
24 parts Complete
[complete] یکشنبه روز خوبی برای عاشق شدن نبود. یکشنبه‌ای که ابرهای کدر و بارونی رخسار آسمون رو به آبی‌ترین حالت ممکن کرده بودند؛ روزی که تونستم به لب‌های همیشه خشکت بوسه بزنم و بوی تنم رو روی لباس کهنه‌ات جا بذارم. همون موقع باید میفهمیدم که نحسی روز یکشنبه بود که به دنبال ما افتاد؛ شاید باید تمام یکشنبه‌ها از تقویم پاک میشد تا ما بهم برسیم. ____ جونگکوک از روز اولی که عاشق تهیونگ شده بود میدونست که در برابر اون پسر پولدار و نازپرورده هیچ شانسی نداره، حداقل نه تا وقتی که به عنوان یه کارگر ترحم‌برانگیز و فقیر توی ذهن پسر‌موردعلاقه‌اش بود. اما انگار شانس برای اولین بار با جونگکوک همراه شده بود که تهیونگ برای یک جای خواب بهش محتاج شده بود و راضی به زندگی همراهش توی نیمچه خونه‌ی خرابه‌اش شده بود. البته اگه میتونست اسمش رو شانس بذاره چون فقط یک هفته کافی بود تا بفهمه که پول قدرتمند‌ترین سلاح زمینه و بین دنیای اون دوتا با چیزی به اسم پول دیواری کشیده شده. ____ Name: blue Sunday Main Couple: kookv Genre: Angst romance Social Writer: Déesse
𝘝𝘈𝘓𝘌𝘍𝘖𝘙 || KOOKV by yamiic3
15 parts Ongoing
"میگن سرنوشت مثل جریانی آروم پیش میره، دروغ میگن... سرنوشت خون می‌خواد، خشم می‌کاره و تنهایی درو می‌کنه!" تهیونگ شاهزاده‌ امگای مغروری بود که جز محافظت از کشور و مردمش به هیچ چیز دیگه ای فکر نمی‌کرد. از رؤیا‌پردازی که دست کشید دور دست‌هاش طناب دید و خودش رو اسیر "جئون جونگکوک" فهمید غرورش توی فریاد "زنده باد آناندا‌" این قبیله گم شده و حفاظت از هویت و مخفی کردن جنسیت ثانویه‌اش تنها چيزي که بهش فکر می‌کنه. "با نفرت و چشم‌های که به‌سرعت بارونی شد غرید: _بوی تعفنت داره خفم می‌کنه، تو ذاتا آلوده و نجسی. رئیس قبیله طوری به سمتش خم شد که تن ورزیده اش روی ظرافت پرستیدنیِ کمند‌گیسو، سایه‌‌ای طویل بی‌اندازه. _دست‌ها باید برای پی بردن از حقیقت آلوده بشند؛ میدوری!" _من میرم پدر و امیدوارم بمیرم تا حداقل جنازه ام برای مراسم ازدواج، حضور پر افتخاری داشته باشه. "اون یه آلفا از نسل گرگ های خاکستریِ، نسل به نسل زیاده‌خواه و حریص، واکنشش همیشه‌ حمله اس، دفاع رو پیش معشوقه اش می‌‌بره، قدرتمند و کنترل‌گر طوری که انگار ذاتا برای تاج و تخت زاده شده!" ____.___ "زیر سایه‌ی موذی و توصیف ناپذیریش در انتظار یشمی چشم‌هات خواهد موند!"💚 𝘊𝘖𝘜𝘗𝘓𝘌: 𝘒𝘖𝘖𝘒𝘝 GENRE: omegavers, smut, Historical ,Dark Romance, Erotic Romance
You may also like
Slide 1 of 10
Game Of Thrones | Vkook cover
𝐁𝐥𝐮𝐞 𝐬𝐮𝐧𝐝𝐚𝐲 cover
🐾𝐋𝐨𝐬𝐭 𝐊𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧 ᵏᵒᵒᵏᵛ cover
𝘝𝘈𝘓𝘌𝘍𝘖𝘙 || KOOKV cover
MY LOVELY OMEGA... ♡ cover
𝐥𝐨𝐯𝐞𝐝 |جڱرڴۉشۂ(𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤) cover
Good For You |Kookv| cover
My little omega 🍓 { Kookv } cover
Homeless | vkook cover
Hand job | Vkook cover

Game Of Thrones | Vkook

25 parts Ongoing

خلاصه : یک سلطنت مدرن ، یک‌ پادشاه و یک لونا ! ، پادشاه مغرور کره که قدرتمند ترین گرگ جهانه در کنار غرور بی نهایتی که داره ، عاشق امگاش ، پسر نخست وزیر میشه . عشقی که روز به روز درحال شکوفا شدنه آیا قراره با درد تموم بشه؟ چه اتفاقی قراره توی این سلطنت سمی و بیرحم بیوفته؟ ‌ ‌ ‌ ‌ یه صدا... یه صدای آشنا بین اون همه تاریکی زجر آور توی گوش هاش پیچید. دلش میخواست بیشتر گوش بده تا قلبش دلتنگی کشنده اش رو فراموش کنه اگر چشم هاش رو باز میکرد و اون صدا از پیشش میرفت چی ؟ اون آغوش گرم....اون رایحه آشنا....اگر محو میشد چی؟ نه...میترسید ، میترسید تا چشم هاش رو باز کنه و تمام اونها یک رویا باشه ساکت موند تا بشنوه ، حرکت نکرد تا حس کنه! ' لطفا‌ رویا نباش ته ، گلت دیگه نمیتونه تحمل کنه ' Game of thrones Couple's: Vkook , Namjin , Yoonmin Genre: Romance , Omegavers , Royal , Smut , Mperg Writer: Tina