Hyunlix.
  • Reads 299,836
  • Votes 20,921
  • Parts 185
  • Reads 299,836
  • Votes 20,921
  • Parts 185
Ongoing, First published Sep 03, 2023
6 new parts
ترجمه ی یسری از مانهواهای هیونلیکس.
Translation of several manhwas about Hyunlix.
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add Hyunlix. to your library and receive updates
or
#5felix
Content Guidelines
You may also like
𝗘𝘀𝗰𝗮𝗽𝗲 𝘁𝗼 𝘁𝗵𝗲 𝗮𝗿𝗺𝘀 𝗼𝗳 𝘁𝗵𝗲 𝗲𝗻𝗲𝗺𝘆 | 𝗛𝘆𝘂𝗻𝗹𝘂𝘅 by zmhyunlix
18 parts Ongoing
کاپل : هیونلیکس،مینسونگ ژانر : امگاورص،اسمات،رمنس،هپی اند،دارک،درام روز اپ : نا معلوم ┅┅┅┅┅┅┅༻❁༺┅┅┅┅┅┅┅ ‌‌ هوانگ هیونجین،تتای 28 ساله و امپراطور سلطنت هوانگ توی قرن 23! همسرش و امگاش لی فیلیکس که مجبور میشه برای نجات جون مادرش که یکی از خدمه های کاخ هوانگ بود تن به ازدواج با هوانگ هیونجین بده! ولی فقط خانوادش و به خصوص فلیکس چهره‌ی اصلی هیونجین که اونو زیر یه نقاب پر محبت برای مردم مخفی کرده بود،میشناختن؛ کسی چه میدونست امگا با چه چیزهایی دست ‌و پنجه نرم میکنه!؟ هوانگ هیونجین واقعا چه هیولایی بود؟ ‍‌‌***** مینهو برادر کوچکتر هیونجین و الفای پسر خالش بود،هردو برادر دقیقا این هم بودن،تخت،یه امگا،خلاف و چهره‌ی قلابیشون بین مردم! جیسونگ امگای مینهو بود که میفهمه از مینهو حاملست،مینهو دوست دختر داره هنوزم بعد دوسال ازدواج با جیسونگ،فقط به چشم پسر خالش میدیدش و نمیتونست عاشقش بشه،اما این بچه چیزیو عوض میکنه؟ این دو برادر آخرش چه داستانی رو با امگاهاشون رقم میزنن؟! نکته: من گفتم امپراطوری ولی کشور ها طبق قوانین همین زمان اداره میشن و رئیس جمهور هست و اونا جزو خانواده های قدرتمند کره هستن!
𝑷𝒊𝒂𝒏𝒐 𝒐𝒇 𝒍𝒊𝒇𝒆 by liiayano
42 parts Ongoing
~پیانوی زندگی~ Couple: Hyunlix, changlix,minsung Genre:Romance,drama,Angst,school life داستان حول زندگی لی فلیکس، احساسات و افکار اون میچرخه...نوجوون ۱۸ ساله ای که توی کافه مون لایتِ عزیزش زندگی میکنه و هرروز برای در و دیوار از احساسات بی پایانش به هوانگ هیونجین، همکلاسی جذابش میگه...ولی ایا همه درد و رنج زندگی فلیکس از نبودن هیونجین نشات میگیره؟یا شاید بودنش نیازه تا بتونه اون درد ها رو نادیده بگیره؟ایا فلیکس تنها کسیه که داره درد میکشه؟این درد قراره چطوری به پایان برسه؟ ~عشق یه طرفه وقتی سخت تر میشه که میدونی یکی دیگه رو دوست داره و اونجاست که حس میکنی کافی نیستی...اونجاست که تحملش خیلی سخت تر میشه...اونجاست که واقعا درد داره و قلبت فشرده میشه ~شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر . . . شخصیت من چیزیه که من هستم. اما برخورد من بستگی داره به اینکه تو کی هستی...جوابتو گرفتی؟ ~فکر میکنی ایجاد کردن زخم های جدید کمک میکنه زخم های کهنت رو فراموش کنی؟ ~فکر میکردی ازش خلاص شدی،فکر میکردی تموم شده،فکر میکردی دفنش کردی،فکر میکردی ریشه کن شده...ولی هیچ وقت از بین نرفت...همیشه اونجا بود...و تو خودتو گول زدی و چشماتو بستی و فکر کردی که اگه نادیده بگیریش از بین میره...تو فقط من بدبختو وارد بازی کثیف بین مغز و قلبت کردی فلیکس‌!
﴾ Moon wolf  ﴿ by kimkook_Lovrita
37 parts Ongoing
فیکشن { گـرگـه مـاه } ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ خیلی از افسانه ها حقیقت دارن... خصوصا افسانه ی گـرگـه مـاه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ افسانه ها میگویند: به هنگام زوزه ی آن گرگ ، ماه به رنگ خون در می آید قوی ترین گرگ های تاریخ که تعداد آن ها حتی به انگشت های یک دست هم قادر نیست گـرگـه مـاه نام گذاری شدند قبایل محلی معتقدن زوزه ی آن گرگ ماه را به خون میکشد و زیر سلطه ی خود میگرد هیچ گرگی قادر به مبارزه و یا حتی مقابله با گـرگـه مـاه نیست زیرا قدرت او با هیچ گرگی قابل مقایسه نیست ولیکن در هر 100 سال یک بار هم زوزه ی این گرگ شنیده نمیشود زیرا اون در هر هنگام بین مردم محفوظ بوده و هیچوقت چهره ی خود را آشکار نمیگردد اون قادر نیست عاشق هیچ شخص دیگری جز جفت حقیقی و منتخب الاهه ماه شود ﴾ Moon Wolf ﴿ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ couple = { Vkook } the writer = { 𝑳𝒐𝒗𝒓𝒊𝒕𝒂 } genre = { Omegaverse، up to date، modern، romance، Angst، Smat، Royal ، time travel، historical ژانر = { امگاورس، بروز و امروزی، رومنس، انگست، اسمات، سلطنتی، سفر در زمان، تاریخی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ up= یکشنبه، و پنجشنبه های هر هفته
False trust✴️ by psychomic4
44 parts Complete
اعتماد... هم میتونه انگیزه ای رو بسازه برای ادامه این جهنم به ظاهر زندگی با تکیه به آدمی که نه جزئی از تو بلکه اون خوده تو باشه... هم میتونه وسیله ای بی رحم برای زمین زدنت بشه... وقتی زیر پاهات جوری خالی میشه که با خودت میگی " اصلا زمینی از اول وجود داشته؟" اعتماد غلط یعنی راهی که با خیال راحت توش قدم گذاشتی و خودتو سپردی به تکیه گاهی که سالها دنبالش بودی... ولی... درست زمانی که برمیگردی و عقبو نگاه میکنی، میبینی زمین با هرقدم تو خرد شده و ریخته... میترسی از اینکه بیوفتی، میخوای راهو بیشتر ادامه بدی ولی درست همون موقع... دستی تورو اروم هول میده... اون لحظه سقوط و معلق بودن... همون شکستیه که ما ازش میترسیم اما... شکست واقعی زمانیه که بفهمی اون دستی که هولت داد... مورد اعتماد ترین ادم زندگیت بوده... _______________________________________________ ✴️: تو به من شلیک نمیکنی.... ✳️: امتحانش ضرری نداره... ◾Genre : criminal, action, mystery, smut 🔺Couple : Hyunlix Hope you enjoy it...
You may also like
Slide 1 of 10
𝗘𝘀𝗰𝗮𝗽𝗲 𝘁𝗼 𝘁𝗵𝗲 𝗮𝗿𝗺𝘀 𝗼𝗳 𝘁𝗵𝗲 𝗲𝗻𝗲𝗺𝘆 | 𝗛𝘆𝘂𝗻𝗹𝘂𝘅 cover
Forbidden〰️ cover
𝑷𝒊𝒂𝒏𝒐 𝒐𝒇 𝒍𝒊𝒇𝒆 cover
 Impossible relationship [HYUNLIX] cover
Deadly human weapon
   cover
KOMOREBI | Minsung cover
﴾ Moon wolf  ﴿ cover
• HEART HUNTER • cover
☆Unwanted marriage☆(complete) cover
False trust✴️ cover

𝗘𝘀𝗰𝗮𝗽𝗲 𝘁𝗼 𝘁𝗵𝗲 𝗮𝗿𝗺𝘀 𝗼𝗳 𝘁𝗵𝗲 𝗲𝗻𝗲𝗺𝘆 | 𝗛𝘆𝘂𝗻𝗹𝘂𝘅

18 parts Ongoing

کاپل : هیونلیکس،مینسونگ ژانر : امگاورص،اسمات،رمنس،هپی اند،دارک،درام روز اپ : نا معلوم ┅┅┅┅┅┅┅༻❁༺┅┅┅┅┅┅┅ ‌‌ هوانگ هیونجین،تتای 28 ساله و امپراطور سلطنت هوانگ توی قرن 23! همسرش و امگاش لی فیلیکس که مجبور میشه برای نجات جون مادرش که یکی از خدمه های کاخ هوانگ بود تن به ازدواج با هوانگ هیونجین بده! ولی فقط خانوادش و به خصوص فلیکس چهره‌ی اصلی هیونجین که اونو زیر یه نقاب پر محبت برای مردم مخفی کرده بود،میشناختن؛ کسی چه میدونست امگا با چه چیزهایی دست ‌و پنجه نرم میکنه!؟ هوانگ هیونجین واقعا چه هیولایی بود؟ ‍‌‌***** مینهو برادر کوچکتر هیونجین و الفای پسر خالش بود،هردو برادر دقیقا این هم بودن،تخت،یه امگا،خلاف و چهره‌ی قلابیشون بین مردم! جیسونگ امگای مینهو بود که میفهمه از مینهو حاملست،مینهو دوست دختر داره هنوزم بعد دوسال ازدواج با جیسونگ،فقط به چشم پسر خالش میدیدش و نمیتونست عاشقش بشه،اما این بچه چیزیو عوض میکنه؟ این دو برادر آخرش چه داستانی رو با امگاهاشون رقم میزنن؟! نکته: من گفتم امپراطوری ولی کشور ها طبق قوانین همین زمان اداره میشن و رئیس جمهور هست و اونا جزو خانواده های قدرتمند کره هستن!