𝐓𝐇𝐄 𝐆𝐎𝐃𝐅𝐀𝐓𝐇𝐄𝐑 𝐒𝟏, 𝟐
  • Reads 16,277
  • Votes 3,614
  • Parts 57
  • Reads 16,277
  • Votes 3,614
  • Parts 57
Complete, First published Aug 14, 2023
• خلاصه: 
گادفادر مافیا به خاطر علاقه‌اش به رنگ قرمز، توجهش به پسر رقیبش که به طرز عجیبی همیشه کت بلند قرمز رنگ میپوشه، جلب میشه و تصمیم میگیره باهاش صحبت کنه اما درست چند ساعت بعد اون رو خون‌آلود جلوی خونه اش پیدا میکنه....

________________________________________________________

- چرا نگه داشتی؟

- قربان یه نفر وسط خیابون دراز کشیده.

- تا وقتی نگفتم از ماشین پیاده نشین!

- شیائو ژان؟ خوبی؟ صدام رو می‌شنوی؟

- ک-کمـ-ک...


• 𝐦𝐢𝐧𝐢 𝐟𝐢𝐜
𝐧𝐚𝐦𝐞 : 𝐭𝐡𝐞 𝐠𝐨𝐝𝐟𝐚𝐭𝐡𝐞𝐫 1, 2
𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐲𝐢𝐳𝐡𝐚𝐧 (𝐛𝐣𝐲𝐱) 
𝐠𝐞𝐧𝐞𝐫 : 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚 , 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞
𝐰𝐫 : 𝐚𝐧𝐠𝐞𝐥
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add 𝐓𝐇𝐄 𝐆𝐎𝐃𝐅𝐀𝐓𝐇𝐄𝐑 𝐒𝟏, 𝟐 to your library and receive updates
or
#47mafia
Content Guidelines
You may also like
𝙈𝙚𝙩𝙖𝙣𝙤𝙞𝙖 by MinSaya0_0
7 parts Complete
𝙈𝙚𝙩𝙖𝙣𝙤𝙞𝙖 | 𝙈𝙞𝙣𝙞 𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: 𝙔𝙞𝙕𝙝𝙖𝙣 , 𝘽𝙅𝙔𝙓 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝙊𝙢𝙚𝙜𝙖𝙫𝙚𝙧𝙨 , 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 , 𝙎𝙢𝙪𝙩 ~ جان: "من.. خب.. نمیدونم چی بگم.. صبر کن از کجا اسممو میدونی؟" پسر: "من همه چیزو راجبت میدونم جان ، شیائو جان ، ۲۸ سالته ، پدرت جز تاجرای قدرتمند چینه و به خانواده رهبر پک اینجا نزدیکه ، یه خواهر کوچکتر و یه برادر بزرگتر داری ، از یه پدر و مادر آلفایی و خواهر و برادرتم آلفان اما تو امگایی ، به کشیدن چیزای مختلف روی کاغذ علاقه ی زیادی داری ، متنفری ازینکه به خاطر امگا بودنت ضعیف میدوننت و به هیچ وجه یه امگای مطیع نیستی ، بازم لازمه ادامه بدم؟" جان: "هی هی تو کی هستی؟" پسر: "شاید یکی که از ۱۷ سالگی دوستت داره..؟" ~ های. زیاد جرعت نداشتم فیکشنامو تو واتپد آپ کنم چون یکم نگران کننده‌ست که دیگران اهمیتی به چیزی که نوشتی ندن ولی خب دلو زدم به دریا و اونقدرم امید ندارم که بهش خیلی توجه شه.. ممنونم ازتون اگه میخونیدش🥲😂💜
You may also like
Slide 1 of 10
𝙈𝙚𝙩𝙖𝙣𝙤𝙞𝙖 cover
🌹🖤°°رز سیاه°°🖤🌹 cover
Eternal Life  cover
پرسه در نیمه شب cover
همه چی قاطی شد cover
Sugar Daddy  cover
CRASH(bjyx)✔ cover
rebirth cover
Our strange necklace  cover
➤𝑺𝒄𝒊𝒏𝒕𝒊𝒍𝒍𝒂 cover

𝙈𝙚𝙩𝙖𝙣𝙤𝙞𝙖

7 parts Complete

𝙈𝙚𝙩𝙖𝙣𝙤𝙞𝙖 | 𝙈𝙞𝙣𝙞 𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: 𝙔𝙞𝙕𝙝𝙖𝙣 , 𝘽𝙅𝙔𝙓 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝙊𝙢𝙚𝙜𝙖𝙫𝙚𝙧𝙨 , 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 , 𝙎𝙢𝙪𝙩 ~ جان: "من.. خب.. نمیدونم چی بگم.. صبر کن از کجا اسممو میدونی؟" پسر: "من همه چیزو راجبت میدونم جان ، شیائو جان ، ۲۸ سالته ، پدرت جز تاجرای قدرتمند چینه و به خانواده رهبر پک اینجا نزدیکه ، یه خواهر کوچکتر و یه برادر بزرگتر داری ، از یه پدر و مادر آلفایی و خواهر و برادرتم آلفان اما تو امگایی ، به کشیدن چیزای مختلف روی کاغذ علاقه ی زیادی داری ، متنفری ازینکه به خاطر امگا بودنت ضعیف میدوننت و به هیچ وجه یه امگای مطیع نیستی ، بازم لازمه ادامه بدم؟" جان: "هی هی تو کی هستی؟" پسر: "شاید یکی که از ۱۷ سالگی دوستت داره..؟" ~ های. زیاد جرعت نداشتم فیکشنامو تو واتپد آپ کنم چون یکم نگران کننده‌ست که دیگران اهمیتی به چیزی که نوشتی ندن ولی خب دلو زدم به دریا و اونقدرم امید ندارم که بهش خیلی توجه شه.. ممنونم ازتون اگه میخونیدش🥲😂💜