BEST Fanfictions Of Yizhan
  • Reads 29,438
  • Votes 2,043
  • Parts 29
  • Reads 29,438
  • Votes 2,043
  • Parts 29
Complete, First published Oct 17, 2021
یه بوک برای استفاده از ذخایر خاک خورده‌ی فنفیکشن خوانی من از کاپل ییجان که امیدوارانه منتظر بهره برداری شما ازش هستم...!
 

Cover by: strawberrycuti ♡





( اگر نتونستید بوک هارو پیدا کنید توی ریدینگ لیست Yizhan and Wangxian ام جست و جو کنید. )
All Rights Reserved
Sign up to add BEST Fanfictions Of Yizhan to your library and receive updates
or
#24wangxian
Content Guidelines
You may also like
𝐌𝐲 𝐌𝐨𝐨𝐧 by user29843072
50 parts Ongoing
(اتمام یافته ) . . "... پارک جیمین اومگای، زیبایی که با یکی دیگه از تصمیمات پدرش با پسر دوم خانواده کیم، کیم تهیونگ ازدواج میکنه. و به طرز عجیبی بی اون دو و گرگ هاشون پیوندی قوی شکل میگیره..... و هیچ کسی نمیدونه وعده این عشق و دلبستگی یک حکم تاریخی و اسمونیه.... تا زمانی که.... زندگی آزمون خودش رو برگزار میکنه..." °•°•°•°•°•°•°•°•°•° جیمین: چطور ..چطور تونستی همچین کاری بکنیییی؟ فریادِ پسر همه رو متعجب کرد...تهیونگ به همسرش که حالا با نفس های تند روبه روش ایستاده بود نگاه کرد و کوتاه گفت : کاری که لازم باشه انجام میدم. جیمین ناباور سرشو به چپو راست تکون داد و پوزخندِ عصبی زد: لازم ! دیوونه شدی تهیونگ...ممکن بود بمیرییییی. •°•°•°•°•°•° ژانرها: رمنس_اومگاورس( امپرگ)_اسمات_ آمیخته با تخیلات کاپل اصلی: ویمین کاپل فرعی: نامجین _ چانبک ( فول پارته pdf فیک توی تلگرام و دیلیه خودم قرار گرفته 💞) بعد از قسمت آخر گذاشتم 🫂
Don't Smoke | سـیـگـار نـکـشـ by zhra_m
4 parts Complete
❀ مولتی‌شات کامل⁴ ᝰ سیگار نکش ❀ ژانر ᝰ غمگین . روانشناسی . عاشقانه . اسمات ❀ تایپ-کاپل ᝰ ورس-ییجان ❀ نویسنده ᝰ زهرا.م "شی‌بو" ❥𝗠𝗨𝗟𝗧𝗜𝗦𝗛𝗢𝗧 ᝰ Full⁴ ❥𝗚𝗘𝗡𝗥𝗘 ᝰ angst , psychology , romance , Smut ❥𝗧.𝗖 ᝰ Lsfy , Yizhan ❥𝗪𝗥𝗜𝗧𝗘𝗥 ᝰ zhra.m "XiBo" _____________________________ _میشه انقد نکشی؟ با چشمان بسته سر تکان داد و "هوم" کش‌داری گفت. _ییبو! آن صدای پر از سرزنش، باعث شد تا پلک‌هایش را از هم فاصله دهد. کمی مکث کرد و خیره در چشمان سرخ از خستگی جان دود سیگار را بیرون فرستاد. _اگه نکشم برمی‌گردی؟ نفس عمیقی کشید و به تقلید از او زمزمه کرد:‌ نه. _پس می‌کشم. جان خندید و با لحن هشداردهنده‌ای کلمات را به بیرون از لب‌هایش هدایت کرد: زیادی سرتقی. _برگرد و کاری کن سرتق نباشم. درحالی که روی شکم می‌خوابید گفت و جان از پشت دوربین به بدن لاغر اما زیادی زیبای روبه‌رویش خیره شد. _هنوز یک سال و پنج ماه و دو روز مونده. از قصد گوشه‌ی لباسش را بالا داد و سیگار را گوشه‌ی لبش چرخاند. _پس به اندازه‌ی یک سال و پنج ماه و دو روز می‌کشم. وقتی برگشتی جلوم رو بگیر.
You may also like
Slide 1 of 10
game cover
𝐌𝐲 𝐌𝐨𝐨𝐧 cover
Don't Smoke | سـیـگـار نـکـشـ cover
معرفی فیک:))) cover
Inverted Life cover
🎥𝐦𝐲 𝐦𝐚𝐤𝐞𝐮𝐩 𝐚𝐫𝐭𝐢𝐬𝐭💄 cover
A garden beyond paradise  cover
بی دی اس ام (BDSM) cover
قفل عشق  cover
𝐼 𝐿𝑜𝑠𝑡 𝑇𝑜 𝑌𝑜𝑢...✍︎ cover

game

28 parts Ongoing

یه دختر ریزه میزه که توی یه روز سرنوشتش عوض میشه ...... وضعیت:کامل شده votes فراموش نشه سوییتیاااا