" دنیا تو رو در هم میشکنه و تو هرشب به من پناه میاری تا آروم بشی، فکر میکنی من چیام؟ قرص آرامبخش؟ "
" تو خونه منی "
-----
هیچوقت انقدر بی دفاع نبودم...
من خیلی از سرسخت بودن خسته ام، فقط میخوام توسط تو دوست داشته بشم!....
" دنیا تو رو در هم میشکنه و تو هرشب به من پناه میاری تا آروم بشی، فکر میکنی من چیام؟ قرص آرامبخش؟ "
" تو خونه منی "
-----
هیچوقت انقدر بی دفاع نبودم...
من خیلی از سرسخت بودن خسته ام، فقط میخوام توسط تو دوست داشته بشم!....
با غرش بلندی که کرد سر هر دو پسر هول زده سمتش چرخیدو جونگکوک با دیدن پسر مو طلایی که با چشمای خمار آبی لرزون، بهش خیره شده بود اونجا بود که حس کرد تیری به قلبش خورده و به آخر خط رسیده....
اون چطو...