part6

1K 121 0
                                    

(Writter POV)
با بُهت و ناباوری بهش نگاه میکرد
فکر همه چیزو کرده بود به جز از دست دادن صدای زیباترین موجود زندگیش...

جونگ کوک: تو چیکار کردی...چیکار کردی جیمین..

با لبخند غم انگیزی بهش خیره موند
جونگ کوک فکر میکرد میتونه درستش کنه،اما از متن اون قرارداد خبر نداشت
علاوه بر اون..
اون هدف واقعی اورسلا رو نمیدونست!
حس خیلی بدیه وقتی فکر میکنی همه چیزو میدونی و میخوای اوضاع رو درست کنی اما وقتی به خودت میای و میبینی که فقط یه بازنده بودی...
اما شاید تاریکی درونت بتونه تو رو نجات بده
کسی از آینده خبره نداره!

(Jimin POV)
کنار پنجره اتاقم به آسمون نگاه میکنم
از نیمه شب گذشته و این یعنی وارد اولین روز میشم
فقط سه روز فرصت دارم تا کاری که میخواد رو انجام بدم
توی اون قرارداد نوشته بود که باید تاج پدربزرگ رو براش ببرم و اون صدامو بهم برمیگردونه و به جونگ کوک آسیب نمیزنه
اما...
اگه تا از غروب آفتاب روز سوم این کارو نکنم برای همیشه نمیتونم حرف بزنم...
با باز شدن در اتاق از افکارم بیرون میام

جیون: من وقت زیادی ندارم

متوجه منظورش نشدم
اما نگاهش با همیشه متفاوت بود
اون همیشه بی حس و بی تفاوت به نظر میرسید اما الان نگران و ترسیده بود

جیون: چیزی که فکر میکردم به زودی اتفاق میفته...مراقبش باش

از اتاق خارج شد
منظورش چیه؟!
میخواستم دنبالش برم که با دیدن کسی که جلوم دیدم تعجب کردم و عقب رفتم
نمیتونستم حرف بزنم اما اون سایرن نگهبان بود
یکی از قدرتمند ترین سایرن های نگهبان آتلانتیس
اون زیباترین دختری بود که آتلانتیس به چشم دیده بود
اون میتونست با ذهن باهام صحبت کنه

جیمین: آ..آریس؟!

آریس: باید به آتلانتیس برگردی جیمین...همین حالا

جیمین: نمیتونم

آریس: هرچیزی که پیش اومده رو فراموش کن و با من بیا این یه دستور از طرف تریتن شاهه!

قیافش جدی و خشمگین بود
چند قدم عقب تر رفتم

جیمین: من جایی نمیام

آریس: اگه اینجا رو ترک نکنی جایگاهت به سوکجین میرسه

جیمین: پس پدربزرگ تصمیمشو گرفته

آریس: بقیه رو با کارهای بچگانه خودت به خطر ننداز

دستمو گرفت اما محکم و سریع دستمو ازش جدا کردم
با سروصدای من جونگ کوک به اتاقم اومد!

جونگ کوک: اینجا چه خبره؟؟؟

نگاهی به من و بعد به آریس انداخت و به جلوی من ایستاد

جونگ کوک: این کیه؟

آریس: من آریس سایرن نگهبان ارشد آتلانتیس هستم و ماموریتم از طرف تریتن شاه اینه که جیمینو برگردونم

Don't call me angel(seoson1) [Completed]Onde histórias criam vida. Descubra agora