"الیسا... تو قراره همراه من توی این سیاهی غرق بشی ! پس باید بهش عادت کنی...."
اون شیطان ، با لحن تاریکی بهم گفت و باعث شد خالی از زندگی بشم.."
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
_اون هیچ حسی تو قلبش نداشت،هیچی..
یک انسان کاملا بدون احساس،
با یک قلب کاملا تاری...
قراره من اینو بپوشم؟!!! عمراا!! حتی اگه اون شیطان بکشتمم این لباسو نمیپوشمممم!!!! برو به جهنم استایلززز عوضییی!!!
من با اینکه از بچگی به پیرهن های کوتاه که تا رونم باشه علاقه داشتمو همیشه میپوشیدم، این دیگه برام زیادیه...یعنی یه جورایی لباس خوابه !
من با همچین لباسی نمیتونم جلوی کسی راه برم ! شاید به پیرهن کوتاه علاقه داشته باشم ولی این پیرهن نیست ! دو سه سانت پایین تر از شیکمم رو میگیره، وقتی بخوام بشینم قشنگ میاد بالا و شورتم معلوم میشه !
قسمت سینش که پارچه توریه مشکیه ، پایینشم همینطور ، تو قسمت سینه قشنگ سینه هامو گنده نشون میده و به نمایش میزاره ، توی قسمت کمر هم که تنگ میشه و باسنمو درشت نشون میده ، این لباس قشنگ برای آب انداختن دهن مردا درست شده ! رنگشم که سرخ آبیه.
من اینو نمیپوشمممم !!!
(اینم عکسه لباسه،یعنی در اصل لباس خوابه ، گفتم بزارم تا الیسا خودشو پاره نکرده !)
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
در باز شد و کارولین اومد تو.
"چرا پس نپوشیدی ؟! تو خیلی علاقه داری ببینی استایلز چجوری به فاک میده ؟!"
اینارو با عصبانیت گفت. خودم قبلا به فاک دادنشو دیدم.اینو با خودم گفتم.(دوستان بازم میگم این فاک میتونه هر نوع به فاک دادنی باشه فقط از اون به فاک دادنا نیس)
"من این لباس رو نمیپوشم !"
"چی؟!"
"میگم من این لباس رو نمیپوشم !!"
"مگه دست خودته بپوشی یا نپوشی،میخواین به جناب استایلز بگم براتون لباسی از جواهر و زمُرد بخرن ؟!"
با لحن مسخره کردن گفت.
"من شوخی ندارم. هر فاکی تا الان خواستین گوش دادم.ولی سره این لباس نه.من همچین لباسی نمیپوشم.لباس که چه عرض کنم،یه تیکه پارچه برای به آب انداختن دهن مردا !"
تا حرفم تموم شد شروع کرد به خندیدن.
"چیزه خنده داری گفتم؟!"
" دختر تو خیلی باحالی ، اگه اینجا نیاز به دلقک داشت به استایلز میگفتم بزارت تو پست دلقک ، حتما همه رو با کارا و حرفات میخندوندی !"
