پشت سر مرد از پله های زیرزمین پایین رفت و با هجوم فجیع

انواع بو ها و صداها،حالت تهوع بهش دست داد و چند بار

پنهانی عق زد!

"آه بکهیون تو اینجا رو از کجا پیدا کردی؟"

چانیول با خودش فکر کرد و وقتی مرد به نقطه ای درست

وسط پیست رقص اشاره کرد چشماش گرد شد!

_ولمممممم کن!

جیغ دختری که موهاش توسط دست های بکهیون گرفته شده

بود دراومد و باعث شد صورت پسر از درد جمع بشه

_تو اول گوشم رو ول کن هرزه!

بکهیون با چشمای پر از کینه ای به دختر زل زد و این کلمات رو

تو صورتش کوبوند و چانیول...مرد بیچاره به معنی واقعی کلمه

قفل کرده بود!

_باید اول حرفت رو پس بگیری!

دختر جیغ زد و بکهیون قبل از اینکه بتونه حرفی بزنه داد بلندی

تو فضا پیچید و نگاه دختر و پسری که تقریبا به قصد کشت بهم

خیره شده بودن رو مرد آشفته سالن نشست

_بسه دیگه!

هر دو ناخواسته با دیدن حالت چهره چانیول از هم جدا شدن و

وقتی چانیول با حرص به سمت بکهیون حرکت کرد پسر کوچکتر

تو خودش جمع شد و سرش رو پایین انداخت..درست مثل یه

پاپی خطا کار که گوشاش رو به سمت پایین متمایل کرده به نظر

میرسید و لعنت بهش که دهن چانیول رو با این اداهاش میبست!

چانیول به دختر که موهای بلندش توسط پنجول های بکهیون

حالا تو هوا بود برگشت و سرش رو کمی خم کرد

_معذرت میخوام اون تو حال خودش نیست!

دختر که از دیدن مرد به اون جذابی و خوشتیپی نیشش هیچ

جور جمع نمیشد چند تا پلک زد و سعی کرد صداش رو عوض کنه

_نه این...

_نیشت رو ببند شبیه تخمای خر شدی!

چشمای چانیول و دختر همزمان گرد شدن و به بکهیون زل زدن

اما خب پسر کوچکتر هیچ جوره نمیتونست نگاه پر از نفرتش رو

از اون هرزه بگیره...درست داشت مثل پاپی رفتار میکرد که هر

لحظه ممکن بود توسط این دختر محبت صاحبش رو از دست

بده!

به سمت چانیول برگشت و با دیدن اخمای غلیظش لباش رو

آویزون کرد و با قدمای کوتاه و بامزه ای به سمتش رفت و وقتی

My DaddyWhere stories live. Discover now