#76
سرمو بردم تو گودی زیر گردنش..دستای قویش منو محکم به خودش چسبونده بود
من:مامانم و خواهرم کجان؟
لیام:خونشون،میتونم بگم بیان اینجا..یا ببرمت پیششون
من:نه..فقط..حالشون خوبه؟
لیام:اره..فهمیدن تو خوبی خیالشون راحت شد
من:مرسی لیام،برای همه چی
لیام:نیازی به تشکر نی زین،تو زندگی منی
روی گردنشو بوسیدم،بوسه های ریز گذاشتم تا رسیدم به چونه اش،تقریبا از بغلش اومده بودم بیرون دستاش دور کمرم بود،دستامو از روی شونه هاش تا صورتش روی بدنش کشیدم..به چشمای خوشگلش نگاه میکردم،نگاهش سمت لبام بود،لبمو گاز گرفتم دور لبشو لیس زد،لباشو گذاشت رو لبام،زبونشو وارد دهنم میکرد،سرشو گرفتم و بیشتر به خودم نزدیکش کردم، و لبامو از لباش جدا کردم،ولی مشخص بود که بیشتر میخواست،دستمو گذاشتم رو سینه اش و آروم وادارش کردم دراز بکشه..نشسته ام روی شکمش و بهش نگاه میکردم
لیام:دیونه کننده
لبخند کج زدم و دوباره رفتم سمت لباش،با دستام صورتشو گرفته بودم پیشونیمو گذاشتم رو پیشونیش و نفس میکشیدم
لیام:منو اذیت میکنی دیگه؟
نوک بینیشو بوسیدم و لبخند شیطانی زد،دستاشو از رون پام اورد بالا رسید به پهلوهام و شروع کرد به قلقلک دادن
Liam pov
قلقلکش میدادم و اول مقاومت کرد که نخنده ولی بعد لبخند رو لباش اومد و طولی نکشید که صدای خنده هاش فضای اتاقو پرکرد
زین:لی..نکن تروخدا بسه
با خنده میگفت..منم باهاش میخندیدم
من:نه دیگه،قبول نیست،حالا دیگه نوبت منه
بیشتر قلقلکش دادم و داشت تلاش میکرد دستامو بگیره و نزاره ادامه بدم..ولی من از اون قوی تر بودم دستاشو گرفتم و خوابوندمش،حواسم بود به سرش فشار نیاد،کنارش نشستم،نفساش بخاطر خنده نامرتب بود،با لبخند شیرینش نگاهم میکرد،ی نفس عمیق از رو آسودگی کشیدم و محو چشمای عسلیش شدم
من:من جون میدم تا صدای خنده هاتو بشنوم
انگار خجالت کشید ی لبخند عمیق زد و با دستاش صورتشو پوشوند و از زیر دستاش ی چیزی گفت
من:چی؟
دستاشو از قسمت روی دهنش برداشت ولی هنوز چشماشو پوشونده بود
زین:منم میمیرم وقتی تو میخندی لیووو
من:قربون اون لیوم گفتن بشم که گربه مشکیه کوچولو
ریز خندید و دستاشو از رو صورتش کنار زدم و پیشونیشو بوسیدم
من:لیام خیلی گشنشه..گربه چی؟
YOU ARE READING
Depend On Him
Fanfiction{COMPLETED} کاش همه چیز انقدر سخت نمیگذشت اما با همه ی رنجی که داشت تو دلیل ادامه دادنم شدی ~ کاپل اصلی: Ziam کاپل فرعی : Larry
