شخصيت هاي داستان

771 139 20
                                    


شما يه موضوع داريد و حالا وقتشه كاراكترهايي رو خلق كنيد تا با دنبال كردن
موضوع به داستانتون جهت بدن
كاراكترها واقعا مهمن

منظور از خلق كردن يك كاراكتر، بوجود آوردن يه شخصيت بي نقص نيست
از ساختن ايده آل هاتون دست برداريد
دختر پولداري كه توي بهترين دانشگاه انگليس
درس ميخونه، خيلي خوشگل و خوش هيكله
و به هيچ پسري محل نميذاره تا اينكه...

همه ما مشكلاتي داريم و نه تنها در ظاهر بلكه در باطن هم همينطوره
اگر شما توي ليست آدم هايي هستين كه اعتماد به نفس كمي دارن نوشتن درباره يه دخترمغرور و با اعتماد
به نفسي كه همه پسرا رو به خودش جذب ميكنه رو فراموش كنيد.

ويژگي اخلاقي خودتون رو به كاراكترها اضافه كنيد چه خوب چه بد
يا حتي از اطرافيانتون الهام بگيريد
اينجوري كاراكتر هاتون براي خواننده واقعي تر و قابل لمس ترن

يادتون نره كه هيچ كسي توي اين دنيا نه خيلي بده و نه خيلي خوب و مهمتر اينكه همه احساس دارن
پس اينطور نباشه كه يكي از كاراكتر ها تبديل به مريم مقدس و اون يكي تبديل به كلود(كلاد) فرولو(توي گوژپشت نوتردام) بشه

چون فلاني شخصيت اصليه دليل نميشه همهء كاراش هميشه درست باشه

شخصيت اصلي هميشه نبايد قهرمان باشه
و يا قهرمان بودن هميشه به معناي نجات دادن مردم شهر از دست يه كاراكتر شيطاني نيست
تو امروز دوستت رو ميبري سينما تا دعوايي كه ديشب با ايكس داشته رو فراموش كنه
و تادااا
تو يه قهرماني

از توصيف كردن احساسات و اتفاقايي كه براي همه كاراكتر ها ميوفته جدا خودداري كنيد
بعد از ساختن شخصيت ها اولين كاري كه
بايد بكنين اينه كه مشخص كنيد كدوما أصلين و كدوما فرعي
توصيف شخصيت هاي فرعي به اندازهء اصلي ها در بهترين حالت داستانتون رو خسته كننده ميكنه
شخصيت هاي فرعي نهايتا بارز
ترين ويژگي ظاهريشون بايد مختصر بازگو بشه مگر اينكه براي مثال نوع پوشش و يا توصيف چهره و رفتاراشون توي روند داستان تاثير بذاره

يكي از ويژگي هايي كه به داستانتون پوينت مثبت ميده پويا بودنه شخصيت اصليه
يعني چي؟
شما همون آدمي هستي كه پارسال بودي؟
همون عادتارو داري؟
همون تفكر؟
همون رفتار؟
يكسري ويژگي در شما باقي مونده و هنوز هست اما بقيه دچار تغيير شده
پس چرا كاراكتر شما از اول تا آخر بايد يه جور باشه

هري توي افتر كه مطمئنا همه باهاش آشنا
هستن كه اول داستان تنها بلد بود به اطرافيانش آسيب بزنه و اهميتي به اذيت شدنشون نميداد اما اين هري همون هريه فصل سه بود؟!

وقتي از تغيير كاراكتر حرف ميزنم منظورم اين نيست كه طرف شب ميخوابه صبح پا ميشه
بوووم
فلاني يهو بدون هيچ دليلي دپرس شد(چرا؟ الان شاخه ديگه)
تغييرات وقتي توي شما رخ ميده به مرور زمان و در اثر اتفاقات متواليه پس كاراكتر هم بايد به مرور زمان دچار تحول بشه
و اين تغيير قرار نيست كاراكترتون رو به يه شخصيت جديد تبديل كنه
يادتون نره كه با وجود تغييرات، شما هنوز همون آدم هستيد

و نكته آخر اينكه درسته شخصيت اصلي درحال دنبال كردن موضوع داستانه اما علاوه بر اون كارايه ديگه اي هم براي انجام دادن داره
اون بايد رازها، ترس ها و علايق خودش رو داشته باشه
چيزي كه اين روزا گفته ميشه براي كامل كردن شخصيت ها بهتون كمك ميكنه مصاحبه كردن با اوناست

How to write a storyWhere stories live. Discover now