001

9.7K 333 95
                                    

Beginning Cast:

Harry Styles as Himself

Nicola Peltz as Catalina Gates [Main Girl]

Nicolas Cage as Mr. Gates

Liam Payne as Himself

Bradley Cooper as Ray Decker

Zayn Malik as Himself

Chloe Moretz as Paige Gates

از خودم پرسیدم اگه پدرم این مردی که هست نبود زندگیم چطوری می شد؟ با وجود شغلش من کاملا به عنوان دختر واقعیش دوسش دارم. هر چند خواهر کوچیکم پيج نقشه های دیگه ای داره.

اون به ندرت خونه رو ترک می کنه و همه ی چیز های کوچیک جهان می ترسونتش. کوچکترین چیزها از راه های خیلی برزگتر روش اثر میزارن و من همیشه ترسیدم اگه یه روزی بخواد از ما دور شه.

به محض این که در ماشینم رو بستم تعداد دقیق تنفگ دارها و لوله های تفنگی که منتظر من بودن رو فهمیدم : ۶۴.
مردهایی که رو به روم بودن شونه های محکمشون رو آزاد کردن وقتی فهمیدن من کی هستم. من راهم رو به طرف اونا کج کردم و اجازه دادم منو به جایی که پدرم بود هدایت کنن.

"عصر به خیر خانم گيتس "

یکی از مرد هایی که به اسم  گيتور میشناختم بهم سلام کرد.
من نرم خندیدم و اجازه دادم دستم روی شونش بمونه.

"فقط به این خاطر که پدرم گفته باید همیشه بهم سلام کنی به این معنی نیست که تو واقعا باید ابن کارو بکنی."

اون با چهره ای از رنجش و بدون شوخی یه خنده ی کوچیک کرد

"این نشونه ى ادبه"

به محض این که وارد هوای تهویه شده ی خونه شدم هوای گرم مکزیکی دور شد.بابا یه چیزی بری گرما و یا واسه مناطق گرم داشت. اون هر وقت هر جا رفت که دوستش داشت عمارت های مجلل خرید.

یه آه عمیق برای خودم کشیدم و دونستم دلیل این که این جام این نیست که بابام میخواسته باهام احوال پرسی کنه یا ببینه چی کار می کردم. بلکه میخواسته من یه جایی برم. من داعما به خاطر توجهش به امنیتم جا به جا شدم. به هر حال من اونو مقصر نمی دونم. من خوشحالم که اون هنوز برای خوشبختی من نگرانه.

سورپرایز نشدم وقتی داخل خونه رفتم. همه چیز مطابق او چیزی بود که پدرم می خواست. بیشتر اثاث ها تیره و از چوب سیاه بودن و دیوار ها به طرز بی نقصی از لایه ای به رنگ خون پوشیده شده بودن. هر اتاق فضای بزرگی داشت و تالار های ورودی به اتاق های مختلف ختم میشدن.

Dust Bones [Punk Harry Styles]Where stories live. Discover now