حیاط بزرگ قصر سراسر با پارچه های رنگارنگ تزیین شده بود، به روی نرده های سنگی پله های گل های ریسه ای کار شده بود همچنین در راس نرده ها گلدان های چینی با گل های زرد و قرمز وجود داشت
میز های واحد و یک اندازه برای مقامات و میهمانان تدارک دیده شده و هر کس به طبق رده و مقام خود جلو، وسط و عقب می نشست
روی میز ها از انواع خوراکی به همراه یک قوری چینی وجود داشت و قوری چینی به سلیقه میهمانان از آب ، چای و یا شراب برنج توسط ندیمه های میان رده پر میشد
بین دو ردیف میز های میهمانان فرش قرمز رنگی پهن شده بود و محل انجام برنامه های مراسم بود، برنامه های از قبیل نواختن نوازندگان ، رقص رقاصه ها ، رقص شمشیر رقاص ها و در آتش بازی و غیره .......
ندیم هان: همه سره جای خودشون باشن، امپراطور دارن تشریف فرما میشوند
& امپراطور تشریف فرما میشوند
زمانی که جارچی اعلام کرد تمامی خدمه سره جای خود ایستادند و هر کس تمامی حواس خود را به مسئولیتی که داشت سپرد
امپراطور وارد شد، پله های سکوی بلند را طی کرد و به تخت امپراطوری رسید
برای لحظه ای مکث کرد و نگاهی به اون تخت طلایی انداخت، تختی که کنده کاری های ققنوس و اژدها داشت
رنگ طلایی و قرمزش ترکیب خوبی با کنده کاری هایش بودتخت امپراطوری در یک کلام بسیار زیبا و نفیس بود اما به همان اندازه برای امپراطور ترسناک بود
یونگی: سرورم مشکلی هست؟
امپراطور به خودش آمد و سری از روی نفی تکان داد، ادامه مسیر را طی کرد و به روی تخت نشست
با نشستن امپراطور به روی تخت طلایی میهمانان و مقامات نیز که پشت میز هایشان قرار گرفته بودند نشستنددر طرف راست امپراطور ملکه مادر قرار داشت و در طرف چپ امپراطور التیمور و پسرانش
در کنار میز التیمور چهار تشک نرم وجود داشت و روی سه تای آن سه سگ شکاری التیمور جا گرفته بودند
پس تشک چهارم چی ؟ تشک چهارم زمانی پر شد که بیونگهو در حالی که به خواجه اش تکیه داده و دستمال پارچه ای اش را روی دهانش گذاشته بود آمدبیونگهو روی تشک چهارم نشست و تنها کاسه ای آب و کمی شیرینی برنجی جلو آن قرار گرفت
در حالی که جلوی یک های شکاری گوشت راسته قرار داشتبیونگهو شاهزاده پیش کشی گوریو برای آرام نگه داشتن حکومت مغولی یوآن پیش کش شده بود و به عنوان یک گروگان در یوآن به سر می برد
بیونگهو وضعیت خوبی در قصر نداشت، اقامتگاهش در خرابه های پشت قصر قرار داشت و در روز یک وعده غذا به او داده میشد
به شدت بیمار بود زیرا توسط تنکشی مسموم شده بود ، چرا و به چه دلیلی ؟

YOU ARE READING
MONGOLIA BUTTERFLY (kookv)
Short Storyنام: پروانه مغولی 💫 جونگکوک: به نظرت من لایق عشق کسی هستم ؟ تهیونگ: همه لایق عشق هستند سرورم جونگکوک: یعنی وحشی مثل من هم لایق عشق زیبایی مثل تو هست ؟ Couple: kookv genre: history_ smut _actione