<part 46☁️🌱>

2.5K 245 208
                                    

【این پارت ادیت نشده❗️❗️】

<Taehyung>

با حرف جین هیونگ کلااااا سرخ شدم گه جونگکوک با خنده هانول رو توی بغلش جا به جا کرد و گفت(هیونگ،آخرین بار یک هفته پیش همو دیدیم به نظرت چجوری ما وقت کردیم بچه بسازیم؟)با حرف کوک مشت محکمی به بازوش زدم و با اعتراض گفتم(جونگکوککککک)کوک خنده ای کرد که جیو هیونگ دست به کمر اومد جلو و خم شد و خیره شد به هانول و گفت(خب پس،این بچه ی فینگیلی کیه؟)جیمین با ذوق تمام ماجرای پیدا شدن هانول رو برای هیونگا تعریف کرد،همشون شوکه شده بودن که نامجون هیونگ با جدیت گفت(تحقیق کردین راجبش؟)کوک سری تکون داد و گفت(بله هیونگ)هیونگ خوبه ای گفت که جین هیونگ با ذوق گفت(خیلی بامزستتتتت)خنده ای بخاطر لحن هیونگ کردیم که سویون از پشت جیهوپ هیونگ بیرون اومد و با ذوق گفت(یه خبر دیگه هم هستتتتت)با تعجب بهشون نگاه کردیم که جونگکوک گفت(چیشده؟)به جین هیونگ نگاه کردم،گونه هاش یکم رنگ گرفته بودن و سرش پایین بود که نامجون هیونگ دستش رو دور کمر جین هیونگ انداخت و با مهربونی گفت(جین بارداره)شوکه به جین هیونگ خیره شدم که هیونگ با لحن طلبکاری گفت(چیه؟چتونه چرا اینجوری نگاهم میکنید؟)کوک خنده ی شوکه ای کرد گفت(خیلی خوشحال شدم براتون هیونگ ها)جین هیونگ یه دفعه تغییر مود داد و از بغل نامجون هیونگ در اومد و با مهربونی جوری کوک رو بغل کرد که به هانول نخوره و بعد گفت(اخیییییی،خرگوش عضله ای مننننن)کوک اخم کرد و گفت(هیونگ تمام ابهتم و به باد نده)همه با حرف کوک خندیدیم که جیمین سمتم برگشت و صدام زد که سمتش چرخیدم که دستاش رو سمتم دراز کرد منم با مهربونی توی بغلم گرفتمش که سرش رو گزاشت روی شونم.بچم خوابش میومد،دستی به پشتش کشیدم که هیونگ ها راه افتادن سمت پذیرایی ماهم دنبالشون رفتیم که نشستن روی مبل ها که ما سه تا رفتیم سمت مبل سه نفره و روش نشستیم جیمین سرش رو گزاشته بود روی شونم.

<jimin>

سرم رو گزاشته بودم روی شونه ددی تهیونگ.
که با ضربه های کوچیکی که به دستم خورد چشمام رو باز کردم و به هانول که با چشمای درشتش بهم خیره شده بود نگاه کردم،بغل ددی کوک بود که با مهربونی دستام رو سمتش دراز کردم که خنده ی بی دندونی کزد و خودش رو انداخت توی بغلم که منم روی پاهام نشوندمش و روی سرش رو بوسیدم که جیهوپ هیونگ گفت(اسم این جوجه کوچولو چیه؟)با لبخند گفتم(اسمش هانول)یونگی هیونگ خنده ای کرد و گفت(چه اسم قشنگی)ددی ته رو به جین هیونگ گفت(هیونگ،بچه چند وقتشه؟)جین هیونگ با ذوق دستی به شکم تختش کشید و گفت(2 هفتمه)ددی کوک لبخند مهربونی زد و گفت(امیدوارم دختر باشه،چون هردوتون دختر دوست دارید)جین هیونگ نگاهی به نامجون هیونگ کرد و گفت(اره،ماهم مشتاقیم که دختر باشه)جیهوپ هیونگ گفت(میگم،تهکوک نمیخواید جیمین رو مارک کنید؟باید بقیه بفهمن که جیمین همسرتونه)ددی تهیونگ دستش رو انداخت دور گردنم و گفت(هوم،اره هیونگ قراره مارکش کنیم و بعد یه جشن بزرگ بگیریم و به بقیه معرفیش کنیم)همه هیونگا خوبه ای گفتن که جیسون وارد پذیرایی شد و تعظیم کوتاهی کرد و گفت(قربان،عصرانه آمادست)ددی کوک اوکی گفت و از جاش بلند شد و گفت(بریم یچیزی بخوریم)همگی بلند شدیم و سمت میز غذا خوری رفتیم. با دیدن اون میز خوشمزه که پر بود از انواع شیرینی و کیک آب دهنم رو آروم قورت دادم که هممون پشت صندلی ها نشستیم که هانول رو روی پاهام جا به جا کردم که ددی کوک که کنارم نشسته بود گفت(بیبی چی میخوری؟)اومی کشیدم و به میز نگاه کردم و گفتم(خبببببب یه تیکه کیک شکلاتی،یه تیکه کیک نارگیلی یه دونه شیرینی توت فرنگی،اوممم اون موچی ها هم خوشمزه به مطر میرسن)ددی کوک با خنده گفت(بیبی نمیشه که همشو باهم بخوری،فعلا یکیشو انتخاب کن)لبامو برچیدم و بهش نگاه کردم که خندید و گفت(اینجوری نگاه نکن توله)خنده ای کردم و گفتم(یه تیکه کیک شکلاتی)ددی یه تیکه کیک گزاشت توی بشقابم که شروع کردم به خوردنش و تیکه های خیلی خیلی کوچولو هم به هانول میدادم،چون همش توی بغلم نق میزد.مشغول خوردن کیکم بودم و به حرفای ددی ها با هیونگا گوش میدادم که بونگی هیونگ گفت(بچه ها نظرتون با یه مسافرت چیه؟)همه حرف یونگی هیونگ رو تایید کردن که جین هیونگ درحالی که به زور مشغول قورت دادن کیک توی دهنش بود گفت(وایییییی،ارهههههههه منم دلم مسافرت میخواد)جیهوپ هیونگ درحالی که دور دهن سویون رو تمیز می‌کرد گفت(خب،کجا بریم؟)نامجون هیونگ گفت(بریم جزیره جیجو)با تعجب گفتم(جیجو کجاست؟)همه با تعجب بهم نگاه کردن البته بجز ددی ها که با ناراحتی نگاهم میکردن سویون با تعجب گفت(تاحالا جزیره جیجو نرفتی؟)آب دهنم رو قورت دادم و گفتم(خب،نه)جین هیونگ اولش با ناراحتی ولی بعد لبخندی زد و گفت(اشکال نداره بچه،پس بخاطر جیمین که تاحالا نرفته جیجو میریم اونجا)همه تایید کردن که هانول توی بغلم نق زد که ددی تهیونگ گفت(گشنشه)و بعد جیسون رو صدا زد و گفت کع برای هانول شیشه شیرش رو بیارن که جیسون شیشه شیر هانول رو از آشپزخونه آورد و بعد از تعظیمی داد بهمون که ددی شیشه شیر رو داد بهم که منم بعد از اینکه از گرایش مطمعن شدم گزاشتمش توی دهن هانول که تند تند شروع کرد به مکیدن،بچم گشنش بود.
بالاخره عصرونه رو خوردیم و تا شب کلی خوش گزرونیدم من و سویون کل عمارت رو ترکونده بودیم و هانول رو دادت بودم به ددی ها و قرار بود امشب همه ی هیونگا بمونن عمارت ما و بعدش فردا راه بیوفتیم سمت جیجو.
الانم شام رو خورده بودیم و همگی نشسته بودیم توی پذیرایی،هانول بعد از شام خوابید و ددی بردش گذاشتش توی اتاق منم الان نشسته بودم بغل ددی تهیونگ و ددی جونگکوک هم دستش رو انداخته بود دور کمر ددی تهیونگ،خمیازه ی آرومی کشیدم و سرم رو کردم توی گردنم ددی تهیونگ که دم گوشم با مهربونی و صدای بمش گفت(بیبی از صبح شیطونی کرده الان خسته شده)اوهومی گفتم که همون موقع سویون هم خمیازه کشید که یونگی هیونگ گفت(بریم دیگه بخوابیم،فردا صبح باید زود بیدار بشیم)همه تایید کردن که بلند شدیم البته من بغل ددی تهیونگ بودم.بعد از گفتن شب بخیر هیونگا سمت اتاق های مهمون رفتن و ماهم رفتیم توی اتاق خودمون.
وارد اتاق که شدیم ددی تهیونگ من رو خوابوند پیش هانول و بعد جفتشون لباساشون رو از تنشون درآوردن و اومدن رو تخت ددی تهیونگ سمت راستم و ددی جونککوک هم سمت چپم.یه گهواره هم برای هانول آورده بودیم و گزاشته بودیم کنار تخت ددی ها و هانول توی گهواره خواب بود.
ددی ها از هر دوطرف بهم چسبیده بودن و خب من خیلی این فاصله ی نزدیک رو دوست داشتم،ددی تهیونگ درحالی که موهام رو نوازش می‌کرد گفت(موچی شیرین من،اگر بخوای درس بخونی دلت میخواد چه رشته ای بخونی؟) با حرف ددی تعجب کردم ولی یکم فکر کردم و گفتم(اوممممم،خب من از بچگی دوست داشتم دکتر بشم)ددی جونگکوک دست پر از تتوش رو انداخته بود دور شکمم و با صدای بمی گفت(ینی میخوای تجربی بخونی)آره ای گفتم که ددی جونگکوک گفت(خب موچی،بعد از اینکه از جیجو برگشتیم یه معلم خصوصی میاد که هر روز بهت درس بده بعدش که اوکی شد میری کنکور میدی و حتما قبول میشی)با بهت گفتم(ینی...ینی من قراره درس بخونم؟؟)ددی تهیونگ با مهربونی موهامو نوازش کزد و گفت(آره پسرکم،قراره درس بخونی)ناخودآگاه اشکام روون شد که با بغض گفتم(ددی ها عاشقتونم)ددی ها جفتشون لبخند مهربونی بهم زدن و گفتن(ما هم عاشقتم موچی کیوت)و بعد لبامون بود که با شدت روی هم قرار میگرفتن و صدای بوسه ی خیس و پر تر عشقمون توی اتاق پیچید.از خدا بابت داشتن ددی هام و پسر کوچولوم ممنون بودم....

<jin>

توی اتاق مهمون بودیم.
من توی بغل نامجون بودم و اونم آروم شکمم رو نوازش می‌کرد که با مهربونی گفتم(نامی؟)نانجون آروم گفت(جونم بیبی)دستمو روی دست نامجون که روی شکمم بود گزاشتم و گفتم(به نظرت بچمون دختره یا پسر؟)نامجون هومی کشید و گفت(خب،یه حس قوی بهم میگه دختره)با ذوق گفتم(فکر کن اکر دختر باشه،بزرگ که بشه همش خودشو لوس میکنه اکر چیزیوکه میخواد رو براش نگیریم قهر میکنه باهامون)نامجون با مهربونی گفت(تصورشم قشنگه)هومی گفتم که نامجون سرم رو برگردوند سمت خودش و دم لبم پچ زد(عاشقتم بیبی خوشگل من)با مهربونی و عشق گفتم(من بیشتر نامجونی من)و بعد صدای بوسه ی پر از عشق این زوج زیبا هم توی اتاق پیچید....

<Soyun>

توی اتاق نشسته بودیم و منم مشغول گوشی بازی کردن بودم که ددی جیهوپ با مهربونی گفت(پسر شیرینم گوشی بسه بیا بخواب)چشمی گفتم و گوشی رو پرت کردم اونور و به ددی ها نگاه کردم.ددی جیهوپ نشسته بود توی بغل ددی یونگی منم با ذوق رفتم و خودمو پرت کردم توی بغلشون که ددی یونگی با صدای بمش گفت(بیبی آرومتر)خنده ای کردم و سرم رو مالیدم به سینه ددی جیهوپ و مثل گربه خیره شدم بهش که ددی با خنده گفت(چی میخوای توله؟)با مظلومیت تمام کع از من بعید بود گفتم(خو ددی قشنگم میدونی چی میخوام،بدش دیجه)ددی خنده ای کرد و لباسش رو زد بالا که من با شوق نیپلش رو به دهنم گرفتم و شروع کردم به مکیدن و نکاه پر عشق ددی هام رو روی خودم حس میکردم....
اینم از زوج سوممون،عشق بین اونها ستودنیه مگه نه؟🙂💜

_________________________________________

سلام قشنگای منننننن😁
عشقا اینم پارت جدید،ببینید امتحان داشتم باز ولی اومدم نوشتم ببینید چه رایتر خوبیم😌😌😌😂
نظراتون رو حتماااااا بگید بهم و منو فالو کنید🫠☘️
و اینکه بچه ها زوج های نازمو دیدید؟🥺زیادی کیوتن😭
و خب همین دیگه من برم امتحان بخونم دیگه اینو مثل قبلی ها نرینم😂😅
و راستییییی ولنتاین با تاخیر خیلی زیاد مبارککک😅❤
امیدوارم امسال اگر سینگلید رل بزنید😂😂
ولی نزنید بیاید باهم همدردی کنیم😅😅
من که خودم برای خودم کادو گرفتم😌😂
پس کامنت و ووت هم بدید🤗
و همین دیگه بایییی باییییی👋😁💜
شرایط آپ پارت بعد❗️❗️
تعداد ووت=180
تعداد کامنت=190

𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽Where stories live. Discover now