( سرزمین های سردسیر / خاور اروپا « روسیه » )
به قول معروف هوا بس ناجوان مردانه سرد بود، سرمای استوان سوز خاور اروپا تا مغز استخوان و سر نفوذ می کرد
حتی پوشیدن جوراب های پشمی هم کار چندانی نمی کرد
پوشیدن خز های گرم و یا روشن کردن آتش هیچ کدام کاری از پیش نمی بردسرمای استخوان سوز خاور اروپا باعث شده بود که تعداد حیوانات کم و پوشش گیاهی از بین برود
حتی آب دریا های اطراف به قدری سرد و یخ زده بود که چندان قابل استفاده نبودو در این سرمای استخوان سوز سربازان زیادی بیرون از اتاق های گرم عمارت شاهزاده جونگکوک کشیک می دانند
خیلی اوقات پیش آمده بود که سرباز ها بخاطر کشیک های شبانه جان خودشون را از دست بدهند یا اگر خیلی خوش شانس باشند کارشان به قطع عضو برسد
گاهی اوقات از سرما سربازان بیچاره بی جیره و مواجب انگشتان پا یا انگشتان دست خود را از دست می دادند
خیلی از شب ها گرسنه می خوابیدند و روز ها گرسنگی می کشیدندآتش هایی که سرباز ها روشن می کردند یا دوام چندانی نداشتند و یا کیفیت گرمای آنها کفاف سرما را نمیداد
و تمامی این ها در حالی بود که شاهزاده جونگکوک در اتاق گرمش در عمارت بود
بر روی تخت نرمش در حالی که بین پارچه های گرم و ابریشمی پیچیده شده بود
جام شرابی در دست گرفته بود و از زندگی الوات وارانه خودش لذت می برددر عمارت شاهزاده هر شب بزم شبانه ای بر پا بود، هر شب غذا های رنگارنگ با بویی خوش از جلوی سربازان گرسنه عبور داده میشدند و جلوی شاهزاده چیده می شدند
شاهزاده بر تخت ابریشمی و نرم خود ، در اتاقی که از قبل برایش گرم شده لم میداد
در کنارش میزی قرار داده و کیسه هایی پر از زر و سیم روی میز می گذاشتندهر شب در وسط اتاق فاحشه ای مغولی بر روی صندلی می نشست و با دستان گناه آلودش یاتگای مغولی را می نواخت
نوای یاتگای مغولی کنیز های نازک بدن را که جزو خراج سالانه بودند به رقص وا می داشت
کنیز ها با ظرافت اما در عین حال شهوت وارانه بدن خود را تکان می دادند، قسمت سینه آن ها از آنچه که برای زنان مناسب بود بازتر بود و چاک سینه بلوری شأن را به خوبی در معرض دید قرار می داشت
شاهزاده با چشمانی هیز و تیز بین پوست بلوری رقاصه ها را بر انداز می کرد و زمانی که حرکات رقاصه ها زننده تر و شهوانی تر میشد
مست از شرابی که نوشیده برای آنها سکه های زر و سیم پرت می کرد ، سپس خنده ای از سره مستی سرد میدادیونگی: سرورم زیاده روی نمی کنید ؟
جونگکوک: فکر نمی کنم

YOU ARE READING
MONGOLIA BUTTERFLY (kookv)
Short Storyنام: پروانه مغولی 💫 جونگکوک: به نظرت من لایق عشق کسی هستم ؟ تهیونگ: همه لایق عشق هستند سرورم جونگکوک: یعنی وحشی مثل من هم لایق عشق زیبایی مثل تو هست ؟ Couple: kookv genre: history_ smut _actione