25

2.6K 329 208
                                    

علامت مکالمه
تهیونگ +
جین ×
جونگکوک _
نامجون -
یونگی ÷
جنی *
لیسا #
هوسوک =
**************
تهیونگ از اتاق برادرش خارج شد جونگکوک پشت در اتاق با سر پایین ایستاده بود با حس فورمون های جفت غمگینش کمی فشار بغض به گلوش احساس کرد.

آلفا و لونا هم قدم شدن و از پله ها پایین رفتن.
+الان دو هفته تمومه جین هیونگ هیچ حرفی نمیزنه فقط با چشمای آبی رنگش مارو نگاه میکنه قصد نداره دوباره برگرده.

_نگران نباش ته من مطمئنم هیونگ از پسش بر میاد وقتی بتونه باهاش کنار بیاد برمیگرده اون واقعا حق داره ناراحت باشه.

جونگکوک با یادآوری نامجون غمگین تر شد...هیچ وقت فکر نمیکرد هیونگ جذابش بخواد همچین کاری کنه.

هوسوک با عجله وارد عمارت شد، تهیونگ با دیدن هوسوک نوچی کرد.

+باز که اینجا پیدات شد بتا.
=چرا فقط قبولش نمیکنی کیم تهیونگ من میدونم برادرم دست توعه.

تهیونگ نیشخندی زد.
+من چیزی راجب این نمیدونم.

=لطفا نکشش ما یه قراری گذاشتیم.
+منم قبولش نکردم هوسوک فک کنم یادت رفته.

=نه یادم نرفته اما لطفا زود تصمیم نگیر کل پکم بهم ریخته خواهش میکنم ازت جز نامجون هیچکس نمیتونه شدوو رو رهبری کنه من و لیسا از پسش بر نمیایم.
تهیونگ فریاد کشید.
+همین الان از اینا برو بتا دیدن تو فقط نفرتم بیشتر میکنه تا زمانی که صلاح بدونم برادرت از دید همه محروم میکنم لازم باشه تا آخر عمرش مجبوره اینجوری زندگی کنه و هيچکس نمیتونه جلوم بگیره نه تو نه کل پکت.

آلفا کیم با طعنه ای از کنار بتا گذشت.
هوسوک عصبی دندون قروچه ای کرد تهیونگ 14 روزه برادرش زندانی کرده و هیچ خبری از برادرش نمیده دقیقا از روزی که به زیرزمین منتقل شده هیچ خبری ازش نیست حتی چند باری سعی کرد آدمای تهیونگ بخره اما هیچکس جرات نداشت به آلفا کیم خیانت کنه.
هوسوک حتی از زنده با مرده بودن برادرش خبر نداشت کل پک شدوو بهم ریخته بود و فشار این مشکل روی شونه های لیسا و هوسوک افتاده بود.

فضای عمارت شدوو هر روز سنگین تر از روز قبل میشد جیمین به تازگی داشت دندون در میاورد و عمارت فقط صدای جیغ های اون کوچولو میشنید کسی از قضیه نامجین خبر نداشت خود هوسوک پیشنهاد داده بود برای حفظ آبروی امگا و آلفا چیزی‌ نگن اما به لطف عموی تهیونگ بیشتر قضیه بخش شده بود که هوسوک و تهیونگ تونستن کمی جمعش کنن.

خیلیا فک میکردن نامجون گم شده یا شاید فرار کرده و جین افسرده شده و خیلیا هم میگفتن اونا یواشکی جفت شدن چون تهیونگ حاضر نیست برادرش به کسی بده اونا فرار کردن و الان امگا داره زندگی رویایی کنار آلفاش تجربه میکنه چون وقتی برگرده لونای پک شدوو به همه معرفی میشه....کیم سوکجین اون قراره بود کنار نامجون رهبری رو به عهده بگیره.

فقط بهم بگو/Just Tell meWhere stories live. Discover now