23

4K 457 216
                                    

🔴لطفا ووت بدید.

علامت مکالمه
نامجون -
جین ×
تهیونگ +
جونگکوک _
هوسوک =
یونگی ÷

******************
"راوی"
از ماشین پیاده شد و بنگچان به سرعت توی نزدیک ترین فاصله از آلفا ایستاد.
+تموم شد؟؟؟
بنگچان آروم زیر لب جواب داد: بله آلفا یه درس درست و حسابی بهش دادیم از مسابقات هم حذفش کردیم.

تهیونگ لبخندی زد.
+کارت خوب بود چان....تا اون باشه به صورت امگای من مشت نزنه.

تهیونگ پاپیون مشکی رنگش درست کرد.
بنگچان: آلفا اگر راحت نیستید میتونید پاپیون در بیارید! میخواید لباس جدید براتون بیارم؟؟؟

آلفا تهیونگ نوچی کرد و با لبخند به جلو نگاهی انداخت.
+نه، جونگکوک خودش این لباس هارو واسم انتخاب کرده امکان نداره با لباس دیگه ای عوضش کنم.

یونگی در سمت می‌سو رو باز کرد و کمکش کرد از ماشین خارج بشه.
دختر دست شوهرش رو گرفت و از ماشین پایین اومد.
می‌سو لباس بلند ساتن به رنگ صورتی به تن داشت و موهای سفید مواجش روی سر شونه هاش قرار گرفته بود شکمش کمی برآمده شده بود و زیبایی چهره اش واقعا بی نظیر بود.

می‌سو بازوی یونگی رو گرفت و همراه همسرش وارد شد.
هردو با چشم دنبال هوسوک گشتن.
÷بهت گفتم نمیاد.
می‌سو ضربه ای به پهلوی شوهرش کوبید.
می‌سو: ولی من دیدمش کنار نامجون نشسته ضایع نگاهش نکنیا میفهمه.

یونگی سری تکون داد، جونگکوک با دیدن برادرش دستی تکون داد تا به اونا ملحق بشه.

هوسوک بی اهمیت از نوشیدنیش نوشید و به مهمان ها نگاهی انداخت.
یونگی و می‌سو به جمع ملحق شدن.

÷سلام
می‌سو: سلام

همگی جز هوسوک جواب سلام زوج تازه رسیده رو دادن لیسا پسر بازیگوشش از همسرش گرفت تا با زن برادرش کمی خلوت کنه.
می‌سو و جنی همراه هم از بقیه دور شدن.
جونگکوک بعد از بوسه ای روی لپ نرم جیمین همراه خواهر رفت تا دور از چشم هوسوک هیونگش قربون صدقه بچه های برادرش بره.

خواهر و برادر دستشون روی شکم می‌سو گذاشته بودن و با ذوق از کوچولوی متولد نشده صحبت میکردن.
می‌سو از عادت هایی که تازه پیدا کرده بود میگفت و هردو امگا به خوبی گوش میدادن.

جین بی قرار بود و اصلا حوصله هیچ چیزی رو نداشت گرگش از وقتی وارد این عمارت شده بودن روی مخش رفته بود و مدام زوزه می‌کشید.

این قضیه از چشم نامجون و تهیونگ دور نموند.
برادرش کنارش نشسته بود و دستش دور کمر جین حلقه کرد.
+میخوای برگردیم؟؟؟

امگا نوچی کرد و سرش پایین انداخت.
×نمی‌فهمم چشه از هیتم گذشته و تا قبل از ورود به اینجا حالم خوب بود اما الان داره اذیتم میکنه.

فقط بهم بگو/Just Tell meWhere stories live. Discover now