علامت مکالمه
تهیونگ +
جونگکوک _
جین ×
نامجون -
لیسا #
جنی *
هوسوک =****************
دست گچ گرفته اش روی میز بود تا دکتر بیاد و بازش کنه چند دقیقه بود که با پرستاری که دنبالش اومد رفته بود بیرون اما سوکجین همه حواسش به آلفای رو مخ کنارش بود.
زیر لب غرید.
×واس چی تو اومدی دنبالم؟
-داداشت گفت تنهایی منم اومدم گفتم شاید بترسی بهتره یه تکیه گاه اینجا داشته باشی.
×زاااارت گذاشتم واست من نیازی به تکیه گاه ندارم....من نمیترسم.
-آره پس من بودم دو دقیقه پسش از دیدن دستگاه برش گچ داشتم پس میافتادم.
جین ایشی کرد و صورتش برگردون.
×اون فقط یه سوتفاهم فاکی بود مردک.
نامجون پوزخندی زد.
-آره تو راس میگی.
زیر لبی شروع کرد غرغر کردن.
×پاشدن رفتن مسابقه بوکس جونگکوک منو با این عن تو این مطب تنها گذاشتن من نمیفهمم مگه بنگچان کجا بود که نتونست بیاد حالا یهو این داداش کوچیکه من عاشق شده میخواد سنگ تموم بزاره جونگکوکو تا خود باشگاه اسکورت کرد منه بدبخت مجبور شدم با این بیام گچ دستم باز کنم.-اینی که داری میگی اسم داره اسمم نامجونه تکرار کن یاد بگیری واسه بعدت خوبه.
امگا لبخند حرص دراری زد.
×اععع نیست واسم اهمیتی نداری به خاطر همین اسمت تو ذهنم نمی مونه.
فورمون های سنگین نامجون به امگا رسید.
-پوک بودن مغزت پای این چیزا نزار بوزینه.
-بوزینه با کی بودی مزتیکه؟
نامجون نیشخندی زد و ابرویی برای جین بالا انداخت حالا نوبت فورمون های امگا بود که با شدت آزاد بشن امگا یقه آلفا رو توی دست گرفت و جلوتر کشید ولی صندلی خودش جلوتر کشیده شد لعنتی اون آلفا بیش از حد قوی بود نفس های عصبی هر دو به صورت طرف مقابل برخورد میکرد رایحه های هردو به خوبی باهم تنیده شده بود.×یه کار نکن کار دکتر راحت کنم با جمجمه ات گچ دستم باز کنم.
-آخی امگا کوچولو.....نمیگی دوباره دستت بشکنه؟جین حرصی دست گچ گرفته اش بالا برد تا توی سر آلفا خورد کنه که در باز شد و دکتر وارد اتاق شد.
با دیدن صحنه رو به روش یکم خجالت کشید امگای مونث لبخند خجلی زد.
دکتر: مثل اینکه بد موقع مزاحم شدم.
جین هول شده یقه نامجون رها کرد و از روی صندلی بلند شد.×چییییی نه بابا دکتر ما داشتیم شوخی میکردیم.
زن لبخندی زد.
دکتر: پس بهتره زودتر شروع کنیم.
کمتر از ده دقیقه گچ دست جین باشد شد. امگا موقع باز کردن گچ دستش لبای درشتش رو هم فشار میداد تا از ترس فریاد نکشه.
نکنه دستم قطع کنه.
آلفا خنده ای از حالت جین کرد و سری به تاسف تکون داد.
بعد از گرفتم داروهای ترمیم استخوانی که دکتر برای سوکجین تجویز کرد هردو توی ماشین نامجون نشسته بودن.
-خب حالا کجا بریم؟جین چشم غره ای به آلفا رفت و روشو سمت شیشه ماشین چرخوند.
×معلومه، عمارت ما.
-گرسنه نیستی؟
×نه.
همون لحظه صدای قاروقور شکمش به گوش آلفا رسید.
-که گشنه نیستی؟
جین با لحن تندی گفت.
×نه خیر فقط هر وقت اسم غذا به گوشم برسه صدای شکمم بلند میشه همین.

YOU ARE READING
فقط بهم بگو/Just Tell me
Werewolfفقط بهم بگو/Just tell me🔞 چی میشه اگه جفت حقیقی کیم تهیونگ امگایی باشه که به آلفای دیگه ای قولش داده باشن. و تهیونگی که فقط به آلفا های مذکر گرایش داره... چی میشه که اون امگارو انتخاب میکنه؟ اون آلفا چیکار میکنه وقتی امگاش جفت حقیقیش پیدا میکنه؟ . ...